باستانشناسي و تاريخ لرستان
لرستان از نظر طبيعي، منطقهاي است كوهستاني كه در بخش مياني سلسله جبال زاگرس و در غرب ايران واقع شده است. به علت واقع شدن در دامنههاي رشته كوه هاي زاگرس, از مناطق ناهموار ايران محسوب ميگردد. تقريباً سراسر اين منطقه پوشيده از كوه، تپه ماهور، دره و دشت است.
رشته كوههای موجود در سطح استان عموماً از جهت شمال غرب به جنوب شرق امتداد يافته و نحوه شكلگيري آنها موجب به وجود آمدن درههاي عميق، كم عرض، طويل و دشتهای محصور و محدود شده است. وضعيت اقليمی، توپوگرافي و اكوسيستم منطقه موجب گرديده كه از دوره چهارم زمينشناسي قابليت زيست را دارا باشد.
اين منطقه به گواه يافتههاي باستانشناسي يكي از قديميترين زيستگاههاي بشري به شمار ميرود. دست افزارهاي پارينه سنگي كهن و غارهاي مسكون و منقوش پيش از تاريخ با قدمتي بيش از 54 هزار سال غارهاي يافته، پاسنگر، گر ارجنه، كلدر، هوميان، ميرملاس و … مكانهايي هستند كه مورد مطالعه باستانشناسان واقع شدهاند.
سالهاي 1950 و اوائل 1960 با توجه به اهميت شرايط زيست محيطي و مطالعه جوامع باستاني رابرت بريد وود از دانشگاه شيكاگو براي نخستين بار گروهي از متخصصين علوم را با خود به كوههاي زاگرس آورد تا هم نظر خود و هم نظر چايلد را در رابطه با توسعه كشاورزي و دامپروري آزمايش كند كه اين امر سرآغازي در به كارگيري ساير علوم در باستانشناسي شد. وي نخستين باستانشناسي بود كه از جانورشناسان و گياهشناسان در كاوشهاي خود در كوههاي زاگرس استفاده كرد.
سال 1950 همچنين نخستين پژوهشگري كه به وجود محوطههاي پارينهسنگي در استان لرستان اشاره كرد، هنري فيلد انسانشناس آمريكايي بود كه طي يك بررسي انسانشناختي ـ باستانشناختي، گمانهاي در غار كنجي حفر و نتايج كاوش خود را يك سال بعد منتشر كرد.
در فاصله سالهاي 1959 تا 1960 دكتر فرانك هول استاد دانشگاه رايس آمريكا و همكار او كنت فلانري به انجام بررسي و حفاريهاي باستانشناسي در منطقه غرب ايران مخصوصاً لرستان پشتكوه و پيشكوه پرداختند. آنها نيز با هدف مطالعه زندگي انسان و نحوه سازش او با محيط زيست طبيعي به بررسي منطقه زاگرس و درههاي آن پرداختند كه اين سازش فرهنگي را دوره شكار وگردآوري غذا در اواخر دوره پليستوسين قدمتي در حدود 10 تا 40 هزار سال پيش از ميلاد تاريخگذاري نمودند.
دكتر هول و فلانري دره خرمآباد را به دليل وجود غارهاي پيش از تاريخ متعدد و نزديكي آنها به يكديگر آن به عنوان مركز تحقيقات و مطالعات دوره پالئولتيك قــرار دادند و در اين دره موفق به يافتن 17 محل اقامتگاههـــاي انساني دوره پالئولتيك گرديدند كه از آن جمله ميتوان به غار كنجي مربوط به دوره موسترين و پناهگاه صخرهاي گر ارجنه كه داراي ابزار «موستري» و «برادوستي» و غار يافته با ابزار برادوستي و غار قمري با ابزار «موستري» و همچنين پناهگاه سنگي پاسنگر كه شامل مواد «برادوستي» و زارزي بود اشاره كرد. آنها توانستند با بررسي مجموعه دستساختههاي به دست آمده، توالي صنايع پارينهسنگي دره خرمآباد را ارائه دهند.
تاريخگذاريهاي به دست آمده از راديو كربن نمونههاي موستري از غار كنجي متجاوز از 40 هزار سال، نمونههاي برادوستي به دست آمده از غار يافته بين 21 هزار تا 40 هزار سال و در غار كلدر به 54 هزار و 400 سال پيش تاريخگذاري شدهاند.
قبل از وقايع سال 1320 خورشيدي در فاصله بين دو جنگ جهاني، دورهاي از فعاليتهاي گسترده باستانشناسي در ايران شروع شد و يكي از مناطقي كه مورد مطالعه گروههاي باستانشناسي و مورد توجه ويژه آنها قرار گرفت سرزمين لرستان به معني عام كلمه يعني بخش جنوبي كرمانشاهان (كرمانشاه)، لرستان و ايلام (محدوده مطالعات عصر مفرغ لرستان) بود. شايد علت توجه به اين منطقه (لرستان) علاوه بر جنبههاي پژوهش و حس كنجكاوي علمي و جستجو، رقابتي بوده كه بين موزههاي اروپا و آمريكا در كسب بيشتر اشيائي درگرفته بود كه امروزه اصطلاحاً به مفرغهاي لرستان شهرت دارند، در واقع سالهاي 1306 يا 1307 هجري خورشيدي دوران رقابت و فعاليت سخت و گسترده براي دستيابي به اين اشياء بوده و همين باعث گرديد كه هزاران گور قديمي براي به دست آوردن اشياء مفرغي تخريب گردد!
* امروز به اين عشق گردآوري ميكنم و مينويسم كه شايد روزي اين نوشتهها به كار كسي آيند، چنان كه نوشتههاي پيشينیان، شوقي در وجودم فكند و شعلهاي در دلم افروخت....