اسامي فوت شده‌هاي خرم‌آباد لرستان در تيرماه 1395

پرويز اعظمي‌بيرانوند فرزند شيرمحمد- بروجرد
شکربانو قیطولی فرزند جهان
قرآنی نوری‌حسنوند فرزند شنبه
نسترن مرادی‌حیدری فرزند کرم‌رضا
شیرعلی مرادی فرزند غارتی
زینب قنبری‌زاده فرزند عزیزعلی
شوکت شیخی فرزند مریدعلی
نظر خسروی‌مرحم فرزند مجید
علی‌رضا ضرونی‌ماهیدشتی فرزند خداداد
مژگان حیدری فرزند علی‌عباس
زرین‌تاج یاراحمدی فرزند داود
تاج‌طلا سپیدمی فرزند والی
ملوک فرهادی ... عیدی
فریبا حاجیوند‌نامداری ... علی‌جمعه
بنیامین شعبان ... سجاد
عزت سگوند ... مراد
محمد مهرپور ... ولی‌الله
ناصر کلیوند‌موافق ... هوشنگ
سید مصطفي طاهری ... سیدجواد
پریا برادرزاده ... هوشنگ
باقر مرادی‌فرد ... نامدار
علی‌مراد دالوند ... خداداد
عبدالله سفیدگر ... جاسم
رضوان صالحی ... رحیم
تقی رنجبر‌حقیقی ... فریدون
قدم‌خیر بهزادی ... مرادعلی
جوزی جودکی ... کمر
علی محمدی‌نژاد ... علی‌خان
محمد جودکی ... صید‌مهدی
علی فرجی ... عباس
قربان‌علی غلامي‌پورسیفیان ... محمد‌ولی
پری سقاء ... عبدالوهاب
علی رشیدی‌نژاد فرزند محمد از طايفه رشنو
صيدرضا دريكوند فرزند اكبرخان (پدر مهندس شجاع دريكوند مشاور استاندار و دكتر ناهيد دريكوند رئيس دانشكده دندان‌پزشكي لرستان)
محمدحسين ايازي فرزند علي‌اكبر (پدر نادر، ناصر و دكتر مهرداد ايازي)
مازيار بهرامي فرزند منوچهر از طايفه كرعليوند
نصرت علیزاده‌قلعه فرزند صید‌علی
شاه‌زنان بیرانوند فرزند آقاچوچر
محمد‌قاسم بیرانوند فرزند صیدقاسم
لطف‌الله نیازی فرزند اسدالله
سیده ‌آزاده شاهرخی‌فر ... سید اکبر
زهرا ‌مقنودیان ... هدایت‌الله
علی‌رضا سگوند‌ساکی ... نورالله
سعید یاوری‌راد ... علی
حسن سیاسر ... بابا
رستم پورمحمدی ... نقی
فرهاد یارمحمدی ... غفور
عشرت ممدحی ... ابوالقاسم
مهدی سمیعی‌نیا ... هدایت
قدم‌خیر کریمی‌کردعلیوند ... محمدقاسم
حرم‌بانو چگنی ... رستم‌بیگ
زمرد بیرانوند ... مراد
علی کمالی‌زاده ... نعمت
غلام‌رضا باقرزاده ... میرزاحسن
محمد ولدی ... علی‌اکبر
میرزاکرم سوری ... رستم
امیر بابعالی ... الله‌مراد
مسعود سیاه‌منصوری ... میرعباس
ماهی‌طلا کوشکی ... محمدعلی
شهناز خادمی ... علی‌میرزا
طلا سگوندساکی‌نژاد ... شاولی
الهه آشتیانی‌فر ... شیرمحمد
مهین نعمتی‌فر ... عباس
ابراهیم توکلی ... علی‌کرم
راضیه بیرانوند ... ذبیح‌الله
فرید الیاسی‌پیرداده ... حسین‌علی
فاطمه طاهرزاده ... محمد‌رحیم
مازیار بهرامی ... منوچهر
شکوفه گراوند ... تیمور
نظر خسروی‌مرحم ... مجید
علی‌رضا ضرونی‌ماهیدشت ... خداداد
محمد (میرزا) گودرزی – پدر: مجید، جمشید، اکبر و وحید گودرزی - بروجرد
خانم بهاروند فرزند علی
رقیه مبارز‌حداد فرزند احمد
گل‌نبات غلامی‌مطلق فرزند علی
جمعه دانش‌فر فرزند مشهدی
هما مرتضوی‌چگنی ... رضاعلی
میرزا کاکولوند ... صادق
غلامرضا باباپور ... حیدر
مجتبی حیاتی‌فرد .... مکائیل
هاشم دیوه‌کانی ... می‌می (از طايفه بيرانوند)
فاطمه عصاره ... عبدالمحمد
مینا عبدی‌کن‌کبود... کسعلی
آرمین آذرخش ... بهزاد
مسعود ولی‌بهاروندي ... فیروز (برادر مريم ولي‌بهاروندي مربي تيم ملي جودوي بانوان ايران)
 سعید حسینی ... علی‌آقا
هادی بیرانوند ... بردهای
یدالله حسنوند‌جمشیدی ... عبدجواد
میثم ساکی ... محمد
مهدی قائدرحمتی ... شریف
عیسی فرج‌الهی ... حیدری
درویش‌علی نوروزی ... امیدعلی
نقدی نقدی‌طلایی ... صیدحسین
آهو قائدرحمتی ... علی‌شاه
حسین‌علی قوامی ... شانه
گلی پاپی ... صیفی
گوطلا سگوند ... مرادی
سیف‌الله عادلی ... سوخته‌زار
فرزاد رفعتی ... محمد
رحمت‌الله رضایی ... کرم‌الله
یوسف بهرامی ... صید‌محمد
نصرت علیزاده‌قلعه ... صیدعلی
پری صارمی ... حسین
خدیجه فاضلی ده‌سفید ... علی‌مراد
مجتبی صالحی‌جو ... صالح
مجتبي هنرمندان
محمد گودرزي- معاون اسبق آموزش و پرورش بروجرد و فعال مطبوعاتي- بروجرد
علي‌محمد آقاخاني‌چگني فرزند غلامشاه - پدر شهيد شهرام آقاخاني‌چگني- بازنشسته شهرداری- بروجرد
مرضیه شاه‌کرمی فرزند یدالله - کارمند نظام پرستاری لرستان
آقاعلی صیدی‌پور آمیران فرزند نامدار از طایفه کوشکی - بازنشسته مخابرات 
عزیزالله ساکی‌یاراحمدی فرزند علی‌اکبر
خدامراد حسنوند فرزند الله‌مراد
مرید الماسیان‌واحد فرزند جان‌مراد
مهدی اردلانی‌واحد ... منت‌علی
اشرف احمدی‌مرادی ... مسیب
مرتضی حسنوند ... میرطهماس
نازاره سگوند ... ایمان‌علی
طاهره کریمی ... نوروزی
محمد‌جواد خسروی ... فتح‌الله
جهانبخش حسنی‌چگنی ... احمد‌علی
حسین سعادت‌کیا ... پنج‌شنبه
شکرالله دریکوندی ... مرادجان
بیگی عامله ... میکاییل
جعفر بابايی‌خواه فرزند علی‌عباس
علی‌مردان درویشی‌سرناوه فرزند حق‌علی
بهروز دولتشاه فرزند میرآقا
غلام‌علی مصطفی‌نژاد‌ی فرزند رضا
مریدعلی شیراوند ... مطول
فرنگیس نصراللهی‌فرد ... علی‌حسین
شکر سپهوند ... حسین‌علی
حسن‌جان تیموری ... کرم
محمد حسنوند ... ملک‌نیاز
علی قوامی‌دهکردی ... کربلایی
ماشاالله رومیانی‌اصل ... براخاص
حرم‌خانم بیرانوند ... کرم
شیرزاد نصراللهی‌پشم ... فرهاد
حسین خدادادی ... احمد
نازطلا علا‌پور برجسته ... رضا
مصطفی زینی‌وند ... حجت‌الله
موسی حسنوند ... شنبه
یدالله گنجی ... سیف‌الله
ابراهیم وره‌زردی ... عزیزعلی
محمد‌مهدی نورایی‌مطلق ... حسین
روانبخش بنیادیان ... عباس
درویش‌علی رضا‌يی‌کیا ... بابابیک
کوکب جهانی‌چگنی ... علی
همی‌بس پاپی ... رفیع
محمد میرزایی‌نظرآباد ... ملک‌حسین
غلام‌حسين صامت‌زاده – مدير كارخانه آرد بروجرد و نوه محمدباقر صامت‌بروجردي (شاعر)

 

خبر: كيوان آقايي؛ با تشكر از: فضل‌الله حمزه‌فرد (روابط عمومي سازمان آرامستان‌هاي شهرداري خرم‌آباد)

دورنماي خرم‌آباد اوايل دهه 1340 از سمت غربي

دورنماي خرم‌آباد اوايل دهه 1340 از سمت غربي

عكس قديمي از شهر خرم‌آباد كه در اوايل دهه 1340 از سمت غربي (سفيدكوه پشت بازار) گرفته شده است
قسمت بالاي عكس دامنه مُدبه‌كوه و بخش شرقي خرم‌آباد را مشاهده مي‌كنيد كه هنوز خبري از خيابان شريعتي و ساخت‌و‌سازهاي مناطق شقايق و قاضي‌آباد نيست.
در بخش وسط عكس زمين خالي را ملاحظه مي‌كنيد كه گورستان زيدبن‌علي (ع) مي‌باشد و بارگاه امام‌زاده نيز در سمت چپ زمين گورستان قرار دارد.
سمت چپ قلعه فلك‌الافلاك و سمت راست عكس پل حاجي (علي‌اصغر ناصريان‌خرم‌آبادي) را مي‌بينيد كه كمتر از يك دهه از زمان بهره‌برداري آن در زمان گرفتن تصوير مي‌گذرد.
در قسمت پايين سمت راست تصوير نيز ابتداي ميدان بزرگ (گپ/ پشت بازار/ قيصريه) و خيابان حافظ كه به سمت دامنه كوه منشعب مي‌شود را با ساختمان‌هاي اطراف اين خيابان مشاهده مي‌كنيد.
سمت راست پل نيز تازه ساخت و سازهاي منطقه علوي آغاز شده و چند خانه جاي باغ‌هاي و زمين‌هاي كشاورزي را كه سال‌هاي قبل آن‌جا قرار داشتند، گرفته است.
رضا جايدري/ پايگاه خبري يافته

خاطرات مسابقات آموزشگاه‌هاي لرستان و كشور در دهه 1340

رقابت خیلی خوب است البته به شرطي كه سالم و جوانمردانه باشد. نوعی بازی دموکراسی است که موجب پیشرفت هم می‌شود؛ اما اگر ناسالم و توأم با زد و بند باشد، باعث درجا زدن و حتی پسروی می‌شود و ممکن است خشک و تر با هم بسوزند.
روایتی دارم از سال‌های دور، یك زمانی بین خرم‌آباد و یکی از شهرهای استان از لحاظ ورزشی رقابتی شدید و البته گاهی سالم و گاهی ناسالم وجود داشت. خوشبختانه با رشد فرهنگ مردم هر دو شهر و به خصوص ورزشکاران، مربیان و سرپرستان، این رقابت سالم‌تر شده و ثمره‌اش را هم دیده‌ایم.
 سال‌های زیادی شاهد پیروزی و موفقیت ورزشکاران لرستان بودم و فقط حاصل اتحاد و دوستی ورزشکاران و مربیان همه استان بود. مسئولان کشوری ورزش از این نتایج انگشت به دهان می‌شدند، چون می‌دانستند لرستان از لحاظ امکانات ورزشی چقدر فقیر است، اما هیچ توجهی نداشتند!
 شهر خرم‌آباد تا پایان سال 1357 فقط یک سالن محقر کشتی با گنجایش دو تخته تشک و یک اتاق جهت تمرین وزنه‌برداری داشت. رشته‌های والیبال، بسکتبال، دوومیدانی، فقط در فضای باز تمرین می‌کردند. با توجه به سرما و برف و باران زمستان و گرمای تابستان، ورزشکاران این رشته‌ها در طول سال چند جلسه می‌توانستند تمرین کنند؟
جالب‌ترین رختکن را والیبالیست‌ها داشتند. زمین تمرین آن‌ها نزدیک دیوار باغ کشاورزی بود و یک شیر پاک خورده‌ای کنار زمین درختی کاشته بود. که بهترین رخت‌آویز والیبالیست‌‌ها بود! نکته جالب دیگر، در مسابقات سراسری آموزشگاه های کشور- تبریز، سال 1345دکتر عیدی علیجانی (قائم‌مقام فدراسیون دومیدانی ایران تا چند سال پیش كه در كنفدراسيون دو و ميداني آسيا نيز منصب داشت) قهرمان پرتاب نیزه ایران شد با رکورد 49 متر و آن زمان رکورد قابل توجهی بود و خیلی سر و صدا کرد.
خبرنگار ورزشی با او مصاحبه کرد:
بچه کجایی؟ خرم‌آباد
 کجا تمرین می‌کنی؟ روي زمین خدا!
با چی تمرین می‌کنی؟ دسته بیل!
خبرنگار همه سوال‌های دیگه را بی‌خیال می‌شود! یعنی تا آن موقع حتي یک نیزه استاندارد در خرم‌آباد وجود نداشت!
همان زمان (اوايل دهه 50) شهر رقیب خرم‌آباد هم پیست دوومیدانی و هم سالن چند منظوره برای والیبال و بسکتبال وپینک پنگ داشت. قدرت تیم‌های دو شهر برحسب امکانات بدین شرح بود در فوتبال و کشتی و دوومیدانی ووزنه برداری برتری بیشتر با خرم‌آباد و در والیبال و بسکتبال و پینگ‌پنگ برتری با شهر رقیب بود. پس از چندی شهر رقیب در دو‌ومیدانی هم پا به پای خرم‌آباد پیشرفت کرد، اما نطفه اختلاف در سال 1346 در ورزش استان بسته شد. و سه چهارسال ورزش استان پس‌رفت و اختلاف به همه رشته‌ها سرایت کرد.
خاطرات مسابقات آموزشگاه‌هاي لرستان و كشور در دهه 1340
اسفند 46 مسابقه فینال والیبال آموزشگاه‌هاي فرمانداري كل لرستان بین خرم‌آباد و شهر رقیب در محل فعلی دبیرستان امام (فضای باز) برگزارشد. تیم خرم‌آباد مافوق تصور بازی کرد. نفرات تیم خرم‌آباد را محمد ده‌محسنی، محمدحسین قنبری، مرحوم محمد فراش‌زاده (پاسور تیم)‌، انوش فیروزی، مرتضی معصوم‌زاده و حُسی کمونچه (اصلیتش از شهر رقیب بود متاسفانه فامیلی‌اش را فراموش کرده‌ام) تشكيل مي‌دادند. یاد همه به خیر ...
 حُسی کمونچه با تعصب بیش از حد و زدن سرویس‌ها و توپ‌گیری، تیم رقیب را بسيار اذيت کرد و ما تماشاچی‌ها با تشویق او غوغا کردیم. خدا می‌داند آن روز بازیکنان رقیب در ذهن خود چه فحش‌هایی به او دادند...
در گیم سوم، رنگ از رخسار برخي بازيكنان تیم رقیب پریده بود. انتظار باخت نداشتند و سرانجام یک صحنه به عنوان بهانه پيدا کرده و در اعتراض به قضاوت از زمین بیرون رفتند! اساتید ورزش و مربیان آن زمان از هر دو شهر مثل آقایان پرویز جایدری، ولی گودرزی، حشمت شادابی از شهر خرم‌آباد، آقایان رضا کاروان‌، عبدالمحمد مطهری (مربی شهر رقیب)، پرويز (اردشير) ارکانی و به ریاست مرحوم نيكولاي علیین (رئيس وقت تربيت‌بدني‌ لرستان) تصمیم گرفتند جهت جلوگیری از اختلافات بعدی، بازی تجدید نشود.
در عوض اعضای تیم منتخب به طور مساوی یعنی از هر تیم 6 نفر به بازی‌های تابستان 47 که در تهران برگزار شد اعزام شوند و مربی تیم آقای مطهری باشد که از مربیان کاربلد و دوره‌دیده بود، ولی به نظر من دست‌تنها بودن مطهری به اختلاف بیش‌تر اين تيم دامن زد! در مسابقات تهران مرحوم مطهری به بازیکنان شهر خودش بیشتر اعتقاد داشت چون شناخت بيش‌تري از آن‌ها داشت و تقریبا به هیچ یک از بازیکنان خرم‌آباد بازی نداد! شايد ايشان احتمال نمي‌داد با این کار آتش اختلاف شعله‌ورتر شود.
در اردو کار به زد و خورد بازیکنان دو شهر کشید! نتیجه هم معلوم است فرقی نمی‌کند کی زد کی خورد... 2 بادمجان کاشته شد روی صورت 2 بازیکن! خوش‌شانسی این‌جا بود که در محل دعوا كه اردوي كل كاروان رشته‌هاي ورزشي لرستان در مسابقات آموزشگاه‌هاي كشور بود، فقط بازیکنان تیم والیبال به جون هم افتادند و سایر تیم‌ها در جای دیگری مشغول مسابقه بودند.
به نظر من اشتباه بد را مربي و اشتباه بد‌تر را بازیکنان خرم‌آبادی مرتکب شدند چرا كه عاقبت‌اندیشی نداشتند. واویلا می‌شد اگر نفرات سایر تیم‌ها مثل فوتبال، بسكتبال، وزنه‌برداري و كشتي در محل درگیری حاضر بودند! صد البته آن موقع این نظر را نداشتم ولی بعدها که خودم مربی و سرپرست شدم و پی به اين مسئولیت سنگین بردم به این نظر رسیدم.
برای مسابقات سال 1348 در کرمان تصمیم بر این شد هر تیم در استان اول شد اختیار تام داشته باشد. در فوتبال با وجود استاد پرویز جایدری مشکلی نداشتیم. ایشان 5 نفر از بروجرد و يك نفر از الیگودرز و 10 نفر باقي را از خرم‌آباد که در استان اول شدیم انتخاب کرد.
حین سفر به کرمان متوجه شديم از 5 نفر، بهترین‌شان که احمد یا اکبر نکوفر نام داشت را با خود نیاورده‌اند! متاسفانه 4 نفر دیگر فقط مندل (محمدعلی مستجاب‌الدعوه) آن هم به سبب دوستی با همه اعضای تیم با تعصب بازی می‌کرد. 3 نفر دیگر سجادی و گودرزی و یکی دیگر هیچ کمکی به تیم نکردند. آن سال، والیبال و بسکتبال را در مسابقات استاني به شهر رقیب باختیم. آن‌ها هم لطف کردند و یک بازیکن(مرحوم علی احمدیان) را به تیم بسکتبال بردند و اتفاقا بهترین بازیکن تیم استان هم در مسابقات شد.
از سال بعد، زعمای قوم، مربیان و اساتیدمان چاره‌جویی نموده و تلاش کردند کدورت‌ها از بین رفته و تعصب و غیرت و جنگندگی به تیم‌هاي اعزامي لرستان برگردد. رفته رفته نتایج تیم‌ها بهتر و دوستی و صمیمیت بین ورزشکاران همه شهرها  برقرار گشت.
مرحوم مطهری از اولین کسانی بود که در برگشتن اوضاع موثر واقع شد و حالا دیگر خیلی به والیبالیست‌های خرم‌آباد علاقه‌مند شده بود.
حميد عطاريیادم مي‌آيد در مورد تعصب "انوش فیروزی" بازيكن خرم‌آبادي تيم واليبال آموزشگاه‌هاي لرستان گفت: «این انوش این‌قدر قُده که اگه یه 5 تومنی روي زمین باشه حاضر نیست خم بشه پولو ور داره، اما توي والیبال با سر شیرجه می‌ره که توپ روي زمین نخوابه!»
 
حميدرضا عطاري
كرج
 
توضيح: استاد عطاري كه بيش از 2 دهه است از خرم‌آباد به كرج مهاجرت نموده، از زاويه ديد خود خاطرات را به رشته تحرير درآورده و به صورت رك و صريح با برخي مسائل آن روز برخورد نموده است. بديهي است كه اگر شخص ديگري بخواهد خاطرات آن زمان را بنگارد، از نظر و ديدگاه خود اين كار را خواهد كرد و اين دقيقاً از زيبايي‌ها نوشتن است كه در عين تشابه، تفاوت‌هايي نيز ممكن است در روايت كردن اتفاقات وجود داشته باشد. به هر حال نوشتن خاطرات گذشته ورزش استان مي‌تواند بسيار جالب و عبرت‌آموز باشد، لذا از كليه پيشكسوتان استان تقاضا مي‌كنيم هر كدام از منظر خويش اقدام به نگارش خاطرات خود نمايند.

دبستان سپه خرم‌آباد؛ سال 1304

دبستان سپه خرم‌آباد؛ سال 1304

عكس قديمي از دبستان سپه خرم‌آباد در سال 1304
دبستان ملي سپه زمستان سال 1302 به دستور سپهبد اميراحمدي در خرم‌آباد افتتاح شد.
ابتدا در كوي باباطاهر و بعد به ضلع شمال مسجد جامع محله درآقا (زيد بن ‌علي) خانه آيت‌الله عبدالرحمان لرستاني منتقل شد.
سيد جلال فاطمي و سيد جواد خنداني نخستين معلمان اين دبستان بودند.
دبستان سپه بعدها به 15 بهمن تغيير نام داد. (دانشنامك خرم‌آباد؛ سيد فريد قاسمي، ص 402)
در تصوير، شماري از دانش‌آموزان پايه‌هاي اول و دوم اين دبستان با كارنامه پايان سال تحصيلي در دست در كنار چند نفر از معلمان ديده مي‌شوند.