ليسيدن كف شير

اول شب كه گاو و گوسفندها را مي‌دوشيدند، شيرها را درباديه‌هاي بزرگي(به نسبت مقدار شير) ريخته و روي آتش قرار مي‌دادند. همين كه شير قدري گرم مي‌شد، روي آن كف مي‌كرد. بچه‌ها اطراف ديگ شير جمع شده، پشت چمچه‌هاي(قاشق) چوبي را بر روي شير ماليده و كف آن را مي‌ليسيدند. اين عمل تا جوشيدن شير ادامه داشت.

در شهرها و حتي در مجالس مهماني، آشاميدن دوغ با چمچه‌ي چوبي در يك كاسه‌ي بزرگ چيني و غيره مرسوم بود. چمچه‌هاي چوبي ظريفي در رشت درست مي‌كردند كه سر آن به شكل قايق و دسته‌ي آن به سان دم طاووس پهن و نقش‌دار بود.

كاشت و برداشت ترياك

 بذر ترياك خشخاش ناميده مي شد. براي كاشت آن زمين را شخم زدهT در اواسط پائيز با دست خشخاش را در سطح زمين مي‌پاشيدند. به جاي خيش كه به دنبال گاو جفت براي شخم و كندن زمين مي‌بستند، يك تخته‌ي چوبي به طول 5/1 متر به دنبال گاو جفت بسته شده و روي زمين ماليده مي‌شد كه هم دانه‌هاي خشخاش زير خاك پنهان شوند و هم زمين مسطح گردد.

اگر بارندگي كم بود و زمين آبي بود، كشت را آب مي‌دادند. در حدود ارديبهشت‌ماه مزرعه را وجين مي‌كردند. اغلب براي وجين ترياك، از شهر كارگر مي‌بردند. بوته‌هاي سبز، خوردني و خوشمزه بودند. كارگران بوته‌هاي اضافي را كه كنده بودند به شهر مي‌آوردند. آن‌ها مانند سبزي‌فروش‌هاي دوره‌گرد در كوچه و بازار داد ميزدند: «خشخاش! خشخاش!». اواسط ارديبهشت، ساقه‌هاي خشخاش كه حدود يك متر از سطح زمين بلندتر شده بود به گًل مي‌نشست. مزرعه با گل‌هاي رنگارنگ، لاله‌زارِ زيبايي مي‌مانست. از ميان اين گل‌ها، مادگي گل، ابتدا به صورت يك كپسول كوچك با روز آغاز به رشد مي‌كرد و طي مدت كوتاهي به يك گرز بزرگ تبديل مي‌شد. گرز خشخاش به اندازه‌ي يك تخم‌مرغ، به قدري دراز بود كه سرپوش كنگره‌دار تاج‌مانندي در رأس آن قرار داشت.

تيغ ‌زدن و شيره گرفتن خشخاش، آداب و ترتيب خاصي داشت. وسيله‌ي تيغ‌زن قطعه چوب مكعب مستطيل بود به طول 15 و عرض 3 سانتي‌متر كه در انتهاي يك سر آن تيغه‌هاي بًرنده‌اي نصب مي‌شد. تيغه‌ها كم‌تر از يك ميلي‌متر از سطح دسته برجستگي داشتند. تعداد اين تيغه‌ها در حدود 10 عدد بود كه در طول يك خط، در عرض يك سر دسته قرار داشت. با گرفتن دسته‌ي تيغ در يك دست و نگهداشتن گرز خشخاش در دست ديگر، تيغه‌ها بر روي پوسته گرز خشخاش كشيده مي‌شدند. تيغ زدن در گرماي وسط روز انجام مي‌گرفت. وسيله‌ي گرفتن شيره ترياك، كاردك دسته‌داري بود كه لبه‌ي فلزي آن خاصيت برندگي نداشت.

بامداد روز بعد از تيغ زدن كه شيره سفت شده بود، نفرات زيادي وارد مزرعه مي‌شدند. شانه به شانه‌ي همديگر و با كشيدن لبه‌ي نرم كاردك به پوسته‌ي گرز(در قسمتي كه تيغ زده شده بود) شيره‌ي سفت شده را با كاردك كه ديواره‌هاي جانبي بلندي داشت، جمع مي‌كردند. شيره‌ي ترياك را قبل از طلوع آفتاب مي‌گرفتند چون در گرما سيال مي‌شد.

شيره‌ي تعداد زيادي از گرزها در كاردك جا مي‌گرفت كه پس از پر شدن، محتواي آن را در ظرف‌هاي بزرگ مي‌ريختند. اين شيره مدتي در ظرف باقي مي‌ماند تا بيشتر سفت شود و قابليت مالش پيدا كند. شيره‌ي سفت شده را روي تخته‌اي صيقلي و سخت قرار مي‌دادند و ابتدا با كاردك و سپس با دست آن قدر مالش مي‌دادند تا آب آن تبخير شده و سفتي آن به حدي برسد كه به دست نچسبد. سپس به صورت لول و يا به شكل كشك قابل عرضه و فروش مي‌شد.

به طوري كه قبلاً ذكر شد، زمان رضاشاه، ترياك در انحصار دولت بود. ترياكِ شيره را از كشت‌كاران خريداري نموده، به صورت لول‌هاي چهار مثقالي باندلول شده در اختيار شعبه‌هاي مخصوص فروش ترياك قرار مي‌دادند. در اواخر اسفند هم خشخاش كاشته مي‌شد كه به آن ترياك بهاره مي‌گفتند. بهره‌ي آن كم‌تر بود ليكن مرغوب‌تر از ترياك قبلي بود.

ترياك تا چهار تيغ شيره مي‌داد. زماني كه زمين ارباب رعيتي بود، مالك(ارباب) تا چهار تيغ در برداشت ترياك نظارت و مالكانه مي‌گرفت. زن و بچه‌ي زارع گرز خشخاش‌هايي كه خشك نشده بودند، هر يك براي خودش تيغ و شيره مي‌كرد.

در برداشت شيره‌ي ترياك، از خانواده‌ي خود زارع تا كارگران، همه سعي داشتند به نحوي از آن بهره‌مند شوند. ارباب و يا زارع نمايندگاني داشتند كه با كاردكي و ظرف بزرگي، روبروي افرادي كه با كاردك(كمچه) شيره‌ي ترياك را مي‌گرفتند مي‌ايستاد. كمچه‌ي هر كدام كه پر مي‌شد با كارد آن را در ظرف خالي مي‌كردند. اگر آنان كه شيره‌ي ترياك را مي‌گرفتند برداشت را به نفع خود مباح مي‌دانستند، از غفلت ناظر استفاده ‌مي‌نمودند به اين صورت كه بعضي از خانم‌ها برگ درشتي از درخت ترياك را مي‌كندند و كمچه‌ي ترياك را در آن خالي كرده به صورت دلمه‌اي درآورده و آن را در يغه‌ي پيراهن مي‌انداختند. تمام خانم‌ها براي اين كه جمع و جور باشند، يا پيراهن را زير شلوار مي‌زدند يا با پارچه‌اي كمر خود را مي‌بستند. مردان يا زناني كه شيره‌ي ترياك را مي‌گرفتند، با ترفندهاي مختلف، دور از چشم ناظر، مقداري از شيره ترياك را پنهان مي‌كردند. گاه ناظر هم در حين پنهان كردن يا بعد از آنَ متوجه مي‌شد، چندان سخت‌گيري نمي‌كرد!

 موقعي كه عمل گرفتن شيره به اتمام مي‌رسيد، كمچه‌ي آخري كاملاً خالي نمي‌شد و مقداري در كمچه براي كارگر باقي گذاشته مي‌شد. ظروف شيره را كه در مزرعه جمع شده بود، در منزل به ظرف‌هاي بزرگتري منتقل مي‌گرديد. ظروف را كاملاَ تميز نمي‌كردند. مقاديري كه به ظرف چسبيده بود مي‌ماند آن را ته ظرف مي‌گفتند و به خانواده‌ي زارع داده مي‌شد. فصل برداشت ترياك را «سرترياك» مي‌ناميدند. تمام افراد خانواده زارع و دوره‌گرد درويش و كارگر، بخصوص كسبه، از عايدي ترياك هر يك به نوعي بهره‌مند مي‌شدند. كسبه سرترياك را «بره‌كُشان» مي‌گفتند. بازار فروش كالا، مخصوصاَ پارچه‌فروش‌ها گرم مي‌شد.

دانه‌ي خشخاش

چند روز بعد از تيغ و شير، درخت‌هاي خشخاش را مي‌چيدند. گرزها را از دنباله جدا مي‌كردند. آن‌ها را با غربال ريزي مي‌كوبيدند. دانه‌هاي خشخاش را از پوشاله جدا مي‌كردند. محصول را به بنكدارها مي‌فروختند و صادر مي‌شد.

نكته جالب اين كه ماده‌ي تلخ ترياك در دانه‌هاي خشخاش وجود نداشت! دانه‌هاي ريز خشخاش طعمي روغني و مطبوع داشتند. تاج روي حقه خشخاش را مي‌كندند، دانه‌هاي آن را كف دست ريخته و مي‌خوردند. تعدادي از گرزهاي خشخاش را قبل از اين كه خيلي خشك شده باشد با ساقه مي‌چيدند به شهر مي‌آوردند و مي‌فروختند. (2)

         پي‌نويس‌ها:

(1) نام اين خيابان امروزه «مولوي» است و حد فاصل ميدان بسيج (شمشيرآباد) به ميدان آزادي(مجسمه) قرار دارد.

(2) دكتر اديب(استاد دانشگاه اصفهان) در مورد تاريخچه‌ي استفاده از ترياك چنين توضيح مي‌دهد:

ترياك گياهي كه از هزاران سال پيش مصارف پزشكي داشته و در تسكين دردهاي بشر مقام درجه اول و منحصر به فرد را داشته است. دانشمندي به نام Seid Ham در سال 1860 ميلادي آن را عطاي خداوند به بشر براي تسكين و آرامش دانسته است. اين عطيه‌ي الهي در طول هزاران سال يكي از مؤثرترين داروها شناخته مي‌شده و تنها توسط پزشكان به عنوان دارو براي بيماران تجويز مي‌شده، بدون اين كه مسئله‌ي اعتياد مطرح باشد. استعمارگران اعتياد ترياك را در كشورهاي شرق خصوصاً چين، هند و ايران رواج دادند و با قيمت ارزان در اختيار عموم گذاشتند تا ملت‌هاي اين مناطق را معتاد و خانه‌نشين و از مبارزات ضد استعماري منصرف كنند. اكنون مردم كشور خودشان به دام اعتيادهاي گوناگون افتاده‌اند!