نقبي به پيشينه ورزش خرمآباد/ روزي كه خليل عقاب به لرستان آمد

در حاشيه برگزاري مسابقات جهاني كوراش به ميزباني خرمآباد، با چند نفر از ورزشكاران كشورهاي مختلف گفتوگو كردم و نظرشان را در مورد مردم لرستان و ايران و نيز نحوه ميزباني ستان لرستان، جويا شدم.
به اتفاق "محسن سپهوند" مترجم همتبار راهي جايگاه ويژه ورزشكاران و مهمانان خارجي ميشويم. محسن ميگويد اگر چه پدرش اصالتاً لرستاني است اما او زاده و باليده اروميه است؛ به همين دليل زبان تركي را خوب ميفهمد. او كه روانشناس است و مطب دارد، در كنار تركي، انگليسي و عربي(تا حدودي) را نيز آموخته و اكنون به عنوان مترجم جهت برگزاري مسابقات به خرمآباد آمده است.
زماني كه متوجه شدم آقاي سپهوند با من فارسي صحبت ميكند، با توجه به نام خانوادگياش از او خواستم لري گفتوگو كنيم كه وي در پاسخ به من گفت كه سالها از اينجا دور بوده است و قادر به لري صحبت كردن نيست! البته اين نكته را نيز متذكر شد كه نام خانوادگياش را هم نبايد سر هم نوشت و "سپهوند" درست است!
به هر حال به اتفاق وي راهي ميشويم تا كارمان را اغاز كنيم. نگاهي به چهرهي مهمانان مياندازم تا سوژهام را بين آنها انتخاب كنم، اما مترجم پيشنهاد ميدهد از ورزشكار ايراني تيم نروژ شروع كنيم كه به نظرم بد پيشنهادي نيست. لذا به سراغ "محمدرضا صداقتي" ميرويم.
صداقتي كه در وزن منهاي 90 كيلوگرم شركت كرده، ميگويد: اصالتاً اهل بجنورد در خراسان هستم و از 7-8 سال قبل به نروژ رفتم.
وي ميافزايد: 13 سال است جودو كار ميكنم و چون رشتهي كوراش در نروژ هنوز جا نيفتاده به فدراسيون جودوي اين كشور پيشنهاد دادم در اين مسابقات شركت كنم تا هم نروژ نماينده داشته باشد و هم تجربياتي براي گسترش اين رشته در نروژ كسب كنيم.
صداقتي البته با صداقت، هدف ديگرش را از اين مسافرت ديدار با اعضاي خانوادهاش در ايران عنوان ميكند و ميگويد: قبلاً فقط از شهر خرمآباد عبور كرده بودم اما حالا چند روز است در هتل جهانگردي كنار درياچه كيو اقامت داريم و به نظرم اينجا شهر قشنگي است.
وي ميزباني ايران و لرستان را خوب ذكر ميكند و در مقابل اصرار ما كه مايليم نقطه ضعف برگزاري را از زبان او براي رفع ايرادات در آينده بشنويم، پاسخ ميدهد: فقط در بخش حمل و نقل ورزشكاران كمي تاخير بود كه البته اين به معناي بد بودن اين كار نيست اما بهتر بود براي وزن كم كردن ما را دقيقاً سر ساعت و بدون چند دقيقه تأخير به سالن ميرساندند.
صداقتي دور اول كاراز دياميديس از يونان را شكست داد اما دور دوم با شكست برابر يونس وليزاده از ايران، از دور مسابقات كنار رفت.
از اين ورزشكار ايراني تيم نروژ تشكر ميكنم كه وقتش را به ما داده و همراه با مترجم به سمت نفر بعدي كه در نزديكي صداقتي نشسته ميرويم. خودش را "فدريك لِكالوز" (Fredric Laurent calvez) معرفي ميكند از كشور موناكو.
موناكو كشوري كوچك در قلب فرانسه است و فدريك نيز همراه با يك ورزشكار فرانسوي كه كنارش نشسته به ايران آمده است.
او ميگويد 35 ساله است و از كودكي جودو را آغاز كرده. فردريك به كشورهاي بسياري به خصوص در اروپا و آمريكا رفته اما در آسيا پس از ازبكستان، ايران دومين كشوري است كه تا كنون به آنجا مسافرت كرده است. مسير سفر او از فرانسه به تركيه، از آنجا به فرودگان بينالمللي امام در تهران و سپس با گروهي از ورزشكاران كوراشكار از راه زميني به خرمآباد منتقل شده است.
وي ايرانيها را مردمي مهماننواز ميداند و ميگويد: ميتوان خوشحالي را به وضوح در چهره اكثر مردم شما ديد (يعني خونگرم هستند).
فردريك ميگويد: مردم اينجا از حضور ما در شهرشان خوشحال هستند و دوست دارند چيزهاي بيشتري در مورد ما بدانند.
وي با بيان اين كه فرانسويهاي بسياري را ميشناسم كه دوست دارند به ايران بيايند و در مورد ايران بيشتر بدانند، ميافزايد: قبل از اين كه به ايران سفر كنيم، تصور ديگري از كشورتان داشته (به خودش و دوست فرانسوياش اشاره ميكند كه كنارش نشسته) و حقيقتاً كمي ترس داشتيم اما الآن كه آمدهايم نظرمان در مورد ايران عوض شده است.
فردريك نيز در هتل جهانگردي خرمآباد مستقر است. از او سؤال ميكنم اسم شهري كه الآن در آن حضور دارد را ميداند؟ پاسخ ميدهد: كُمارآباد!
به او يادآور ميشوم كه تلفظ صحيح نام اينجا "خرمآباد" است و او خندهكنان پس از 2-3 بار تكرار، بالاخره با لهجهي فرانسوي خرمآباد را تلفظ ميكند!
فردريك ميگويد كه از درياچه كيو كه نزديك هتل محل اقامت آنهاست ديدن كرده و سري هم به بازار زده است. وي به محتويات پلاستيك دستش اشاره ميكند و خريدي كه از بازار انجام داده است. يك بسته پسته و يك بسته شكلات كاكائويي خريد امروز فردريك از بازار خرمآباد بوده است.
از او سؤال ميكنم كه به تماشاي قلعه، ديگر آثار باستاني يا جاذبههاي طبيعي اينجاهم رفتهاند كه مترجم توضيح ميدهد هنوز فرصت نشده اعضاي اين گروه را راهي قلعه و ديگر جاها كنيم اما ديروز عهدهاي كه در هتل ديگري مستقر هستند را را به آبشار بيشه بردهاند.
به عنوان آخرين سؤال از فرديك ميپرسم كه نظرش در مورد غذاهاي ايراني چيست؟ او پاسخ ميدهد كه اين چند روز از غذاهاي ايراني خورده و غذاي اينجا با موناكو متفاوت است. وي استيك مرغ را بهتر از ديگر غذاهايي ميداند كه در اين چند روز ميل كرده است.
در اين بين آقاي دولتشاهي كه سرپرست ورزشكاران مستقر در هتل جهانگردي است سر ميرسد و از فردريك و اطرافيان وي سؤال ميكند كه مايلند در سالن مسابقات بمانند و مبارزات را تماشا كنند يا ميخواهند به هتل برگردند؟ كه خوشبختانه فردريك و گروه حاضر در آنجا اعلام ميكنند ميخواهند به تماشاي مسابقات بنشينند. من نيز از فرصت استفاده ميكنم و سراغ نفر بعدي ميروم.
سوژهي سوم ما "مارين بيليانوسكي" (marin biljanoski) نام دارد از كشور مقدونيه. جواني است 24 ساله كه فقط 3 سال است جودو و كوراش را آغاز كرده است. او در وزن 73 كيلوگرم حضور دارد كه مبارزات اين وزن روز جمعه برگزار ميشود.
مارين تا كنون به بيش از 15 كشور مسافرت داشته و ايران را تجربه جديدي از نظر فرهنگ مردمش ميداند.
او ميگويد: ايرانيها مايلند كه فرهنگ خودشان را به خارجيها نشان دهند و به نظرم به افكار و عقايد خودشان بسيار احترام ميگذارند.
وي با بيان اين كه دوست دارد تفاوت فرهنگهاي مختلف در جهان را ببيند؛ متذكر ميشود: البته براي قضاوت در مورد فرهنگ مردم هر منطقه بايد مدت بيشتري آنجا باشي تا به صراحت اعلام نظر كنيد.
اين ورزشكار اهل كشور مقدونيه، ميزباني لرستان را خوب و بدون مشكل توصيف ميكند و اينجا را شهري آرام و ساكت ميداند كه با اكثر جاهايي كه ديده متفاوت بوده است.
مارين به تماشاي درياچه كيو رفته اما هنوز فرصت رفتن به جاهاي ديدني ديگر خرمآباد و لرستان را پيدا نكرده است. او هم غذاهاي ايراني را خوب توصيف ميكند و از وضعيت تغذيه و اسكان راضي است.
اطراف را خوب ورانداز ميكنيم. سراغ ورزشكاري از كشورهاي آفريقايي ميگرديم، به پيشنهاد مترجم، سراغ يك نفر در آن نزديكي ميرويم كه كمي سيهچرده است! خودش را "جو گش" (jogesh ambalathl) معرفي ميكند.
وي ميگويد اهل کرالا (Kerala) یکی از ایالتهای جنوب هند است. كرالا بهخاطر تپههای منحصربهفردش معروف شده است. تپههایی سبز با سواحل آفتابی بسیار جذاب و مرداب آرام و آبشارهای زیبا.
جو 42 سال دارد امروز در وزن 100 كيلوگرم به حريف ازبكستاني باخته اما روز جمعه شانس مجددش را در وزن آزاد امتحان ميكند.
در كشوري كه هاكی ورزش اول آن است، جو به خاطر جودوكار بودن پدر و اهالي خانوادهاش جذب اين رشته شده و ايران چهارمين كشوري است كه او براي مسابقه به آنجا سفر ميكند.
جو ميگويد: هند به دليل جمعيت و وسعت زياد، فرهنگهاي پيچيدهي زيادي دارد اما ايرانيها تقريباً از نظر فرهنگي همه مثل هم و مردمی خوب هستند.
اين ورزشكار هندي از بين غذاهاي ايراني به "بريانی" علاقه زيادي دارد و آن را عالي قلمداد ميكند!
جوگش به بازار خرمآباد رفته و قلعه فلكالافلاك را از دور ديده است. او معتقد است خرمآباد شهر زيبايي است و نام آن را هم خوب تلفظ ميكند اما زماني كه از او ميپرسيم چه شهرهاي ديگري در ايران را ميشناسد، پس از بردن نام تهران، به من و من ميافتد و قصد دارد از شهري كه ابتداي نام آن با حرف "ج" شروع ميشود نام ببرد و ما نتوانستيم در اين زمينه به او كمكي كنيم! (هر چند بعد به یاد جهرم و جیرفت افتادم که بعید میدانم مد نظر جو باشد)
هنگامي كه قصد خداحافظي داريم، جو نام مرا ميپرسد و وقتي به او جواب ميدهم "رضا جايدری" با خنده قيد ادامه آن را ميزند و فقط به گفتن "رضا" بسنده ميكند!
دوباره مشغول جستوجو بين ورزشكاران هستيم. يك ورزشكار گردنكلفت كه كمي به مغوليها شباهت دارد با فارسي شكسته به ما پيشنهاد ميدهد با بغلدستي او صحبت كنيم. هر دو نفر اهل ازبكستان هستند. مترجم همراه من با نارحتي ميگويد كه ازبكها هيچ زبان بينالمللي نميدانند اما ناگهان همان ورزشكار اولي مدعي ميشود كه فارسی و تركی را تا حدودي بلد است!
بنابراين براي ادامه گفتوگو اين سوژه جالب را انتخاب ميكنم كه خود را "اركين دونيوروف" معرفي ميكند. اركين 25 ساله است و در وزن 100 كيلو گرم حضور دارد و امروز حريف اكرايني و همين جوگش هندي را برده و به فينال راه يافته است.
او مشغول توضيح دادن براي ماست و ميگويد ازبكستان با 14 ورزشكار در اين مسابقات حضور يافته كه ناگهان مربي، اركين را فرا ميخواند تا براي برگزاري فينال آماده شود و وي نيز سريع با ما خداحافظي كرده و دنبال كارش ميرود!
البته اركين ساعتي بعد فاتح مسابقات در اين وزن ميشود و مدال طلا به گردن ميآويزد. ما نيز در آن هياهو، موفق نميشويم دوباره او را پيدا كرده و گفتوگويمان را تكميل كنيم!
حس ميكنم بيش از اين نبايد مترجم را خسته كنم، لذا از او تشكر كرده و از جايگاه ويژه ورزشكاران خارجي، خارج ميشوم!
رضا جايدري / خرمآباد
نخستين بار كه سالن هفتم تير (محمدرضاشاه سابق) تهران را ديدم زماني بود كه به دانشگاه راه یافته و با توجه به علاقه سرشار به 3 رشته كشتي، وزنهبرداری و فوتبال، هر وقت فرصتي پيدا میکردم براي ديدن وزنهبرداری، كشتي و مسابقات فوتبال گروه ملي به سالن یادشده و ورزشگاه امجديه (شهيد شيرودي فعلي) كه تنها استاديوم مناسب 50 سال پيش بود ميرفتم.
شايد براي برخي جالب باشد تا بدانند كه اولين فوتباليست لرستاني كه به عضويت تيم ملي كشورمان درآمد چه كسي بود؟
در پاسخ به اين سؤال بايد به جنبههاي مختلف تقسيمبندي تيمهاي رده سني كشورمان توجه كرد و اين موضوع را در نظر گرفت كه كدام بازيكنان از تيمهاي لرستان به تيم ملي راه يافتند و كدام بازيكنان لرستاني از تيمهاي ساير استانها، راهي تيم ملي فوتبال كشورمان شدند.
* اولين فوتباليست لرستان كه در ردهي جوانان و بزرگسالان و از يكي از تيمهاي "خارج استان" به تيم ملي راه يافت، "عليرضا خورشيدي" است.
"عليرضا خورشيدي" فرزند محمدجواد 12 تير 1330 در محله پشتبازار خرمآباد به دنيا آمد. فوتبال را در دوره كودكي در همين شهر آغاز كرد و اوايل دهه 40 راهي تهران شد.
وی فوتبال را در تهران زیر نظر مرحوم پرويز دهداری در تیم خردسالان شاهین تهران ادامه داد و سپس سال 1346 براي 2 سال به تیم گارد پیوست.
سال 1348 به تیم هما نقل مکان نمود. با این تیم نايبقهرمان جام تخت جمشید شد و تا پايان دوره بازيگري و حضور در ايران عضو اين تيم بود.
وي 18 بازي ملي انجام داد. اولين بازي ملي او سال 1350 برابر چكسلواكي در مسابقات بينالمللي تهران بود. اين مهاجم چپپاي لرستاني، بيش از 10 گل نيز براي تيم ملي جوانان و بزرگسالان كشورمان به ثمر رساند.
خورشيدي زنندهي اولين گل تاريخ تيم ملي فوتبال بزرگسالان ايران به كره جنوبي در خاك كره به شمار ميرود. مهمترين گل وي سال 1354 برای راهیابی تيم ايران به المپیک مونترئال روی پاس علی پروین به تیم ملي عراق به ثمر رسيد و آن تک گل، باعث صعود تیم ایران به المپیک شد. (برگرفته از اظهارات ايشان در وبلاگ فرهاد داودوندي)
وی تابستان 1357 جهت ادامه تحصیل و گرفتن مدرک فوقلیسانس مدیریت بازرگانی عازم آمریکا شد. خورشيدي مردادماه 1392 به خاطر شركت در مراسم درگذشت مادرش(مرحومه زهرا بروجردي) به بروجرد سفر نمود.
* در رده بزرگسالان، دومين بازيكن مليپوش لرستاني "قاسم طبيبي" است. قاسم فرزند محمدعلي سال 1326 در خرمآباد به دنيا آمد و فوتبال را تا سال 1347 در اين شهر و با عضويت در تيمهاي فرهنگ، منتخب خرمآباد، منتخب آموزشگاههاي خرمآباد و منتخب لرستان ادامه داد.
از سال 1348 جهت ادامه تحصيل راهي تهران شد و در پايتخت به عضويت تيم كيان درآمد.
وي از سال 1348 تا 1350 عضو تيم برق تهران بود. سپس به عضويت تيم مطرح پاس تهران درآمد و بيش از 10 بازي براي اين تيم در ليگ تخت جمشيد انجام داد. همچنين سال 1352 در بازي مقدماتي جام جهاني با استراليا به عنوان مدافع اصلي تيم ملي كشورمان به ميدان رفت و 3 بازي ملي از جمله برابر استراليا، نيوزيلند و سوريه براي تيم ملي كشورمان انجام داد. پست تخصصي وي دفاع كنار و وسط بود.
طبيي از سال 1353 به تيم راهآهن تهران پيوست و در 3 دوره ليگ تخت جمشيد 44 بازي براي راهآهن انجام داد و به استخدام سازمان راهآهن كشور نيز درآمد. وي از آغاز دهه 60 مربي تيم راهآهن شد و از بازيكنان لرستاني نظير مرحوم "ناصر ميرزايي" و "موسي كُركي" در تركيب اين تيم استفاده كرد. طبيبي كه بازنشسته سازمان راهآهن كشور(سال 1382) و اكنون ساكن تهران است.
نكته قابل توجه اين كه تا كنون هيچ بازيكن لرستاني از يكي از تيمهاي اين استان به تيم ملي فوتبال كشورمان راه نيافته است!
* "غلامرضا زينيوند" معروف به غلام زينيوند فرزند حسينعلي، يكم مهرماه 1335 در محله فرهنگ خرمآباد، اولين بازيكن لرستاني است كه مستقيماً از يك تيم لرستاني به تيم ملي راه يافت.
اين مدافع چپ خوشتكنيك و خوشفكر در مسابقات جوانان كشور كه مردادماه 1353 در اصفهان برگزار شد درخشش چشمگيري داشت و به همين خاطر سال 1354 به عنوان بازيكن تيم ملي جوانان كشورمان در تورنمنت بينالمللي شيراز حضور يافت و 6 بازي ملي نيز برابر تيمهاي ملي جوانان شوروي، لهستان، مجارستان، برزيل، كرهجنوبي برگزار كرد و با تيم ايران قهرمان اين جام شد.
وي در دومين دوره ليگ تخت جمشيد به تراكتورسازي تبريز پيوست و از بازيكنان ثابت اين تيم بود.
غلام زينيوند كه در پست مدافع و هافبك بازي مي كرد، فوتبال را تا سال 1366 در مسابقات ليگ قدس به همراه منتخب لرستان به عنوان بازيكن و مربي ادامه داد و پس از آن به فقط به مربيگري روي آورد. وي مربي تيمهاي مختلف استان از جمله تيم منتخب جوانان، اميد و بزرگسالان لرستان بود و در رده باشگاهي نيز تيمهاي مختلف استان نظير فجر، افلاك و دارتاك خرمآباد را هدايت كرد.
وي شهريور 1386 به همراه تيم منتخب لرستان به عنوان سرمربي قهرمان المپياد ايرانيان شد. زينيوند كه شغل آزاد دارد اكنون ساكن تهران است و مربيگري فوتبال را هم ادامه ميدهد.
* زندهياد "ناصر ميرزايي" فرزند خسرو، متولد يكم فروردين 1333 در محله شاهآباد (سرا شَوا/ مطهري) خرمآباد اولين فوتباليست لرستاني عضو تيم ملي اميد ايران به شمار ميرود.
وي فوتبال را در تيم محله شاهآباد و منتخب دبيرستان اميركبير و جوانان خرمآباد آغاز كرد و سال 1353 به همراه عبدالرضا عطاري و غلام زنيوند به تراكتورسازي تبريز در ليگ تختجمشيد پيوست و تا سال 1356 عضو اين تيم بود از سال 1357 به ماشينسازي، ديگر تيم تبريزي در ليگ تخت جمشيد رفت.
ميرزايي سال 1355 به عضويت تيم ملي اميد ايران زير نظر حشمت مهاجراني درآمد. در آن زمان تيم اميد، تيم دوم كشور پس از تيم ملي به شمار ميرفت. وي سالهاي 1358 و 1359 نيز عضو تيم ملي اميد ايران(ايران ب) بود.
ميرزايي در بازيهاي مقدماتي جام جهاني 1978 آرژانتين برابر عربستان در شيراز نيز يكي از بازيكنان تيم ملي بزرگسالان فوتبال كشورمان بود.
وي كه در پست مدافع مياني بازي ميكرد پس از تراكتورسازي در تيمهاي ماشينسازي تبريز، بوتان، پيام و راهآهن تهران بازي كرد و سرانجام سال 1367 در ليگ قدس، آخرين بازي خود را براي منتخب لرستان انجام داد و پس از آن بيش از 2 دهه مربي تيمهاي مختلف لرستان از جمله فجر خرمآباد، تربيت، افلاك، پيام خرمآباد و ... در ليگهاي مختلف دسته اول تا سوم ايران بود.
* "محمدحسن حسينبيگي" معروف به حسن حسينبيگي فرزند حسين نيز اولين فوتباليست لرستاني است كه در رده سني نوجوانان و از يك تيم لرستاني به تيم ملي فوتبال كشورمان راه يافت.
حسن 16 ارديبهشت 1338 در محله دربدلاكان خرمآباد به دنيا آمد و اولين تيم وي تيم محله چهارراه فرهنگ خرمآباد موسوم به فرهنگ در ردهي نوجوانان بود.
اين مدافع بلندقامت از سال 1354 به عضويت تيم ملي نوجوانان ايران درآمد و به تورنمنت بينالمللي كن در كشور فرانسه اعزام شد. اولين بازي ملي وي نيز برابر نوجوانان برزيل بود كه با نتيجه يك بر صفر به نفع برزيل پايان يافت.
سپس به عضويت تيم ملي جوانان كشورمان و بعد از آن، تيم ملي اميد ايران درآمد و چند بار نيز تا سال 1366 به اردوي تيم ملي بزرگسالان دعوت شد.
وي حدود 25 بازي ملي در 3 رده سني نوجوانان، جوانان و اميد براي تيم ملي كشورمان انجام داد.
حسينبيگي كه كارمند جمعيت هلالاحمر خرمآباد و در شرف بازنشستگي است، دهه 80 به عنوان مربي در كنار تيمهاي نماينده لرستان در مسابقات دسته اول تا سوم كشور حضور داشت.
وي اكنون نيز فوتبال را با تيم منتخب پيشكسوتان خرمآباد ادامه ميدهد.
* شايان ذكر است ابراهيم ميرزاپور متولد 1357 در شهر معمولان لرستان با 73 بازي ملي و حضور در جام جهاني 2006 به عنوان دروازهبان ثابت تيم ملي ايران، پرافتخارترين مليپوش تاريخ فوتبال لرستان تا زمان انتشار اين مطلب به شمار ميرود.
پژوهش: رضا جايدري/ يافته - خرمآباد
اولين بازيكن خارجي فوتبال لرستان كيست؟/ اولين تيم خارجي كه به لرستان آمد+ تصاوير
اولين باشگاه خصوصي فوتبال لرستان (كليك كنيد) + تصوير