خانه تاريخي آيت‌الله كمالوند، پاركينگ مي‌شود/ شهرداري خرم‌آباد، بافت فرسوده را با بافت تاريخي اشتباه

خبري ناخوشايند باعث شد تا موجي از خشم و ناراحتي بين مردم خرم‌آباد به خصوص آن‌ها كه از ديرباز در اين شهر سكني داشته‌اند و نسبت به آن عشق و تعصب مي‌ورزند، ايجاد شود: «خانه تاريخي آيت‌الله حاج‌آقا روح‌الله كمالوند از مراجع و بزرگان روحانيت خرم‌آباد و لرستان به پاركينك تبديل مي‌شود!»
اين موضوع باعث شد تا حتي انجمن لرستاني‌هاي مقيم تهران نيز با ارسال نامه‌اي براي استاندار، مراتب اعتراض خود را بيان داشته و خواهان جلوگيري از اين اقدام نابخردانه شوند.
در متن نامه سيد ابراهيم موسوي‌نژاد رئيس هيأت مديره انجمن لرستاني‌هاي مقيم مركز خطاب به استاندار لرستان آمده است:
جناب آقاي مهندس بازوند استاندار محترم استان لرستان
به قرار اطلاع منزل سابق حضرت آيت‌الله كمالوند كه يكي از قديمي‌ترين ساختمان‌هاي خرم‌آباد با بيش از 70 سال قدمت [از آخرين تجديد بناي آن] تصميم گرفته شده به پاركينگ تبديل شود. صرف نظر از منزلت علمي، ديني، ملي و محلي آن فقيد سعيد، اين‌گونه بناها در استاني كه قرار است تبديل به مقصد گردشگري شود، واجد اهميت فوق‌العاده فرهنگي و جاذبه گردشگري است. چنين اقدامي با هر توجيهي، دون شأن آن عالم بزرگوار و توهين به مردم لرستان است.
درخواست دارد به هر ترتيبي كه صلاح مي‌دانيد، جلوي اين اقدام غيراصولي گرفته شود و اين بناي فرهنگي و كم‌بديل، پس از بازسازي شايسته، جهت بهره‌برداري در اختيار سازمان ميراث فرهنگي قرار گيرد.
انجمن لرستاني هاي مقيم تهران آمادگي خود را براي هر گونه همكاري در اين راستا اعلام مي‌دارد.

خانه تاريخي آيت‌الله كمالوند، پاركينگ مي‌شود!/ شهرداري خرم‌آباد، بافت فرسوده را با تاريخي اشتباه گرفته است

البته لازم به توضيح است كه قدمت اين بنا در منطقه موسوم به محله كمالوندها در عصر قاجار به بيش از 200 سال مي‌رسد و اجداد آيت‌الله كمالوند(1343-1280) كه از بزرگان خرم‌آباد بوده‌اند، در اين منزل اقامت داشته‌اند و آخرين تجديد بنا و مرمت، حدود 70 سال قبل روي اين ساختمان در كوچه‌اي كه از سبزه‌ميدان به طرف سرگرداب و چشمه آب‌اراز و سه راه دارايي مي‌رود، انجام شد. چندي قبل در نزديكي اين ساختمان، يك پاركينگ طبقاتي ديگر ساخته شد. (در شمال خياباني كه از سبزه‌ميدان به سمت پشت بازار مي‌رود)
آيت‌الله كمالوند سال 1336 در اين منزل 48 ساعت بست نشست (متحصن شد) و حكومت پهلوي را ناچار كرد نسبت به خواسته‌هاي مردم خرم‌آباد سر تعظيم فرود آورد.
بخش غربي شهر خرم‌آباد كه محل اوليه‌ي اين شهر نيز بوده است، ظرف ساليان اخير مورد بي‌مهري‌هاي مختلف قرار گرفته و متوليان شهر بدون توجه به اهميت بناهاي تاريخي اين محلات، به بهانه‌ي ساماندهي بافت فرسوده، در حال تخريب آن‌ها بدون توجه به ارزشي تاريخي‌شان هستند.
 
سيد فريد قاسمي از محققان برجسته لرستاني در اين خصوص به خبرنگار ما گفت: مسئولين شهرداري تفاوت بافت فرسوده و بافت تاريخي را متوجه نشده‌اند و لذا فكر مي‌كنند با خريداري و صاف كردن ساختمان‌هايي كه در محلات كهن پشت‌بازار و درب دلاكان قرار دارند و تبديل آن‌ها به خيابان و فضاي سبز، در حال خدمت به شهر و مردم خرم‌آباد هستند.
وي در ادامه با بيان اين كه با مرمت برخي از اين منازل تاريخي مي‌توان علاوه بر حفظ تاريخ معاصر خرم‌آباد، اقدام به جذب گردشگر و حتي درآمدزايي نمود، افزود: تبديل كردن ساختمان‌هاي قديمي يكي از كوچه‌هاي اين محلات به فضا و لوكشين ساخت سريال‌هاي تاريخي، مي‌تواند باعث شود بسياري از فيلم‌هاي سينمايي كشور در خرم‌آباد تصويربرداري شوند و از اين موضع به عنوان يكي ظرفيت بزرگ رسانه‌اي و گردشگري براي اين شهر تاريخي و محروم استفاده كرد.
قاسمي با اشاره به اظهارات علي‌محمد ساكي (شهردار فقيد خرم‌آباد در دهه 50)، بيان داشت: مرحوم ساكي دهه 60 با تأسف از تخريب ساختمان‌هاي موجود براي ايجاد خيابان "كمربندي" پشت‌بازار خرم‌آباد ياد مي‌كرد و مي‌گفت «اگر قبل از تخريب، به ايتاليا سفر كرده بودم، هرگز اين ظرفيت بزرگ تاريخي شهر را از دست نمي‌دادم، اما افسوس كه سفر من براي كسب تجارب شهرسازي به ايتاليا و مشاهده ابتكار آن‌ها در اين زمينه، پس از تخريب بخش‌هايي از بناهاي كهن خرم‌آباد صورت گرفت.»
وي در بخش ديگري از سخنانش با بيان اين كه براي ثبت جهاني آثار باستاني مد نظر يونسكو، نبود ساختمان‌هاي چند طبقه در نزديكي آثار باستاني و تاريخي به خاطر پوشاندن نماي آن‌ها و نيز ايجاد بافت ناهمگون با بناهاي قديمي از الزامات است، افزود: اگر سعي داريم آثار باستاني و تاريخي خرم‌آباد را ثبت يونسكو كنيم بايد اجازه بلندمرتبه‌سازي در نزديكي اين بناها را ندهيم.
 
*****

اينك به جاست متوليان شهر از شهردار تا شوراي شهر گرفته، قبل از هر تصميمي، از تجارب ديگران درس بگيرند و با انتصاب و مشاوره افراد خبره و كاردان نسبت به تصميم‌گيري در اين زمينه‌ها اقدام نمايند، بلكه چنين تصميمات عجيبي باعث افسوس ابدي و بي‌فايده نگردد.
به هر حال، از اين پس رسانه‌ها و مردم خرم‌آباد در مقابل تصميمات نابخردانه و يا تعمدي عده‌اي، ساكت نخواهند نشست و اخيراً نيز انجمن‌هاي مردم‌نهاد خرم‌آباد تصميم گرفته‌اند از مدير كل اسبق ميراث فرهنگي لرستان (در سال 1388)  كه به جاي "مرمت"، دستور "بازسازي" پل تاريخي شاپوري (پل شكسته) خرم‌آباد (مربوط به دوره ساساني) را داد، در مراجع قضايي اعلام شكايت كنند، بلكه درس عبرتي بدهند به كساني كه عشق گرفتن پست و مقام دارند، اما آداب مديريت را نمي‌دانند و توانايي لازم را ندارند!
نيكوست شهرداري و شوراي شهر نيز به جاي انتصاب برخي از اقوام و دوستان به عنوان مشاور، از كساني در اين مناصب استفاده كنند كه واقعاً نسبت به خرم‌آباد و ظرفيت‌هاي آن، شناخت كامل و درست دارند.

گروه اعزامي برنامه 90 در لرستان + تصاوير

گروه تلويزيوني 3 نفره برنامه پرمخاطب 90 به مدت 2 روز در لرستان حضور يافتند و اقدام به تهيه گزارش از فوتبال شهرهاي مختلف لرستان كردند.
به گزارش يافته، اين گروه كه كار تهيه آيتم "ايران 90" برنامه تلويزوني 90 را بر عهده دارند شامل محمدحسين ميثاقي (گزارشگر)، حسين توكلي (تصويربردار) و ابراهيم كربلايي(تصويربردار) صبح روز پنج‌شنبه 22 مرداد وارد فرودگاه خرم‌آباد شده و مورد استقبال مجيد ياراحمدي (مسئول كميته مسابقات هيأت فوتبال لرستان)، محمود داودي نژاد (مسئول روابط عمومي هيأت) و رضا جايدري به نمايندگي از خبرنگاران ورزشي لرستان قرار گرفتند.
اعضاي گروه اعزامي برنامه 90 پس از استراحتي كوتاه در هتل ساليز خرم‌آباد صبح روز پنج‌شنبه عازم دورود شدند و با همراهي حميد فتحي بازيكن سابق تيم‌هاي نفت تهران و خيبر خرم‌آباد علاوه بر تهيه گزارش از ورزشگاه تختي دورود و آبشار بيشه، ظهر روز پنج‌شنبه را پس از هماهنگي فرهاد داودوندي در بروجرد به تهيه گزارش از فوتباليست‌هاي اين شهرستان در ورزشگاه شهيد علي بيات پرداختند.
اين گروه عصر پنج‌شنبه در زمين چمن فوتبال اردوگاه دانش‌آموزي آيت‌الله كمالوند خرم‌آباد محل تمرين تيم خيبر خرم‌آباد حاضر شدند و با اعضاي هيأت فوتبال استان و چند تن از پيشكسوتان فوتبال خرم‌آباد و همچنين علي نيكبخت سرمربي خيبر به گفت‌وگو پرداختند و سپس شامگاه پنج‌شنبه در منزل غلام‌حسين برنجي يكي از اولين فوتباليست‌هاي خرم‌آباد كه در بستر بيماري است حضور پيدا كردند و پس از آن راهي هتل ساليز شدند و به دنبال آن تصاويري نيز از مجتمع بام لرستان در آخرين ساعات شب تهيه كردند.
گروه اعزامي برنامه 90 صبح روز جمعه همراه با پدر علي اميري فوتباليست ملي‌پوش لرستاني عازم روستاي دره‌بادام زادگاه اين فوتباليست محجوب لرستاني شده و در زمين خاكي اين روستا واقع در نزديكي سراب دوره به تهيه گزارش از فوتباليست‌هاي اين خطه پرداختند و آن‌گاه راهي كوهدشت شده از مدارس فوتبال اين شهرستان و شماري از فوتباليست‌هاي اين شهر گزارش تهيه كردند.
اين گروه ظهر جمعه به بازديد از قلعه تاريخي فلك‌الافلاك خرم‌آباد پرداختند و پس از آن در هتل ساليز با موسي كركي دروازه‌بان سابق تيم‌هاي منتخب لرستان در ليگ قدس، خيبر خرم‌آباد و راه‌آهن تهران كه مقيم اروپاست و براي مدتي به خرم‌آباد سفر كرده، به گفت‌‌گو پرداختند و پس از صرف نهار، عصر روز جمعه 23 بهمن‌ماه به فرودگاه خرم‌آباد رفته و راهي تهران شدند.
قابل ذكر است گزارش‌هاي تهيه شده از لرستان در برنامه‌هاي مورخ دوشنبه 2 شهريور و دوشنبه 9 شهريور در قالب آيتم "ايران 90" از برنامه نود به تهيه‌كنندگي عادل فردوسي‌پور پخش خواهند شد.
تصاويري از ضبط برنامه‌هاي اين گروه:
 گروه اعزامي برنامه 90 در لرستان + تصاوير
گفت‌وگو با مسئولين فوتبال لرستان و پيشكسوتان خرم‌آباد

گفت‌وگو با برنجي پيشكسوت 83 ساله فوتبال لرستان

قلعه فلك‌الافلاك خرم‌آباد

تهيه گزارش از فوتبال بروجرد

گفت‌وگو با موسي كركي

از راست: توكلي، ميثاقي و كربلايي

خاطراتي از بازي خیبر و استقلال در سال 1368/ حضور كاظم افرندنيا و مرتضي كرماني در خرم‌آباد

می‌خواهم مطلبی بنویسم که باید 26 سال قبل می‌نوشتم! اما در آن روزگار نشریه‌‌اي برای چاپ این مطلب در لرستان نبود! اینک، خاطراتم را برای جوانان امروز شهرم می‌نویسم که هم سن و سال آن روز من هستند و به عشق پیروزی تیم‌ خیبر به ورزشگاه پير تختي خرم‌آباد می‌روند.
26 سال قبل در همین ورزشگاه تختی خرم‌آباد، تیم خیبر در چهارچوب اولین دوره‌ی رقابت‌های لیگ دسته اول فوتبال باشگاه‌های کشور كه معادل ليگ برتر كنوني بود مقابل آبی‌پوشان پایتخت قرار گرفت.
دوشنبه 9 مرداد 1368 ورزشگاه خرم‌آباد شاهد حضور پرشور تماشاگرانی بود که اکثرشان آمده بودند تا از نزدیک بازیکنان سرشناس استقلال و شکست‌شان را از نزدیک ببینند؛ با توجه به اين كه 3 سال قبل از اين، پرسپوليس با نام‌دارانش در همين ورزشگاه مقابل سبزپوشان خرم‌آبادي زانو زده بود.
از سال 1365 تقريباً به صورت مرتب براي تشويق تيم‌هاي منتخب لرستان در رقابت‌‌‌های لیگ قدس و خيبر در رقابت‌هاي جام حذفي مي‌رفتم. روزهای پیروزی یک بر صفر لرستان مقابل خوزستان و شکست 2 بر صفر لرستان از تهران الف و یک صفر مقابل بوشهر را خوب به یاد دارم و لحظات آن بازي هنوز جلوي چشمانم كه اين روزها ديگر بينايي دوره نوجواني را ندارند، مجسم مي‌شود! انگار همین دیروز بود ...
داشتم از روز بازی استقلال و خیبر می‌گفتم. با بچه‌محل‌ها به ‌زحمت از مغازه‌ی لوازم ورزشی حیدری که آن موقع در خیابان مطهری بالاتر از سرچشمه و نبش يك پاساژ كوچك قرار داشت، چند بلیط تهیه کردیم. قرار بود بازی ساعت 16 آغاز شود و ما برای این ‌که جای مناسبي گیرمان بیاید از ساعت 12 راهی ورزشگاه تختي شده و پس از ورود، در ضلع جنوب غربي ورزشگاه مستقر شدیم. سال 68 سکو‌‌های قسمت‌های شرقی و غربی ورزشگاه در حال ساخت و افزایش ظرفیت بود و عده‌ی زیادی روی تیرآهن‌ها و آجرهای نیم‌بند نشسته بودند!
 تيم فوتبال خيبر خرم‌آباد 1368
تيم خيبر خرم‌آباد قبل از بازي با استقلال تهران 9 مرداد 1368
ايستاده از راست: حسن حسين‌بيگي(كاپيتان)، هدايت علايي، فضل‌الله حيدري، محسن ميرزايي، [مرحوم] علي خليلي و كرم‌ عباسي
نشسته از راست: رضا محمدي‌اصل، محسن سجادي، مهدي ميرزاده، غلام بيرانوند و رضا حاتمي


آب ‌و هوای خوش خرم‌آباد، بوی دود سیگار، عطر خوردنی‌هاي رنگارنگي كه اغذیه‌فروشان آورده بودند، بسته‌هاي چنجه (تخمه) كه روي زمين براي فروش ولو شده بود و بادی که پس از عبور از روی چمن ورزشگاه، مشام ما را نوازش می‌‌داد، احیاکننده‌ي خاطراتی است که مرا سوار بر اسب خيال دوباره به روزگار شیرین نوجوانی می‌برد ...
آن روز، عطش و تشنگی امان‌مان را بریده بود، اما از ترس این‌ که اگر براي خوردن آب به شيرهاي آب‌خوري كنار درب ورودي ورزشگاه برويم، ديگران جای ‌ما را بگیرند، از آن‌جا تکان نخوردیم و سند آن قسمت را شش دانگ به نام زده بودیم!
هر چه به زمان آغاز بازی نزدیک می‌شدیم عرصه بر ما تنگ‌تر می‌شد و مجبور مي‌شديم جمع ‌و جور‌تر بنشینیم زيرا شمار جمعيت حاضر در ورزشگاه از مرز 10 هزار نفر عبور مي‌كرد.
اکثر تماشا‌گران، هوادار خيبر - تیم‌ شهرشان - بودند و مایل به این‌که حماسه‌ي 3 سال قبل مقابل سرخ‌پوشان پایتخت به ‌نوعی در این ورزشگاه تکرار شود. آن‌ها انتظار داشتند خیبر چنان ‌که پرسپولیس را با یک گل شکست داد، امروز نیز بر آبی‌پوشان استقلال فائق آید.
به هر شکل، بازی با برتری خیبري‌ آغاز شد كه در اين روز با لباس يك دست سفيد و يقه‌هاي سبزرنگ وارد زمين شده بود و بر خلاف بازي با پرسپوليس، اين بار خيبر در نيمه اول از جنوب به شمال زمين توپ مي‌زد. چند حرکت انفرادي تکنیکی از سید محسن سجادی مدافعین نام‌دار استقلال شامل جواد زرینچه، محمدرضا شکور‌زاده، صادق ورمزیار و مصطفي اردستانی و ورزشگاه را به هم‌ ریخت و باعث شد تماشا‌گران لرستانی به وجد بیایند.
سجادی یک‌بار هم پشت محوطه جریمه استقلال با خطا متوقف شد كه اين ضربه‌ي ایستگاهی را فضل‌الله حیدری با پاي چپ راهی کنج دروازه استقلال کرد اما نوک انگشتان سعید عزیزیان دروازه‌بان آبي‌پوشان توپ را در لحظه‌ي آخر بیرون کشید و مانع از فروپاشی دروازه‌ي اين تيم شد.
به هر حال برای ما و تیم شهر ما هر چه بود، همان 10- 15 دقیقه نخست بود! تجربه‌ی جواد زرینچه، مجید نامجو‌مطلق، مرتضی یکه، محسن گروسی، شاهرخ بیانی، صادق ورمزیار، امیر هاشمی‌مقدم، جعفر مختاری‌فر و امیر قلعه‌نويی بر غیرت لری بچه‌های ما چربید و در مرتضي كرماني‌مقدمادامه بازي آن‌ها سوار بر توپ و ميدان شدند.
درست در همین لحظات كه خيبر آخرين حمله زهردارش را انجام مي‌داد "مرتضی کرمانی‌مقدم" بازیکن پرسپولیس که گويا جهت تعویض شناسنامه‌اش به خرم‌آباد آمده بود(كرماني‌مقدم سال 1344 در محله شمشيرآباد خرم‌آباد به دنيا آمد و تا 6 سالگي در خرم‌آباد زندگي كرد)، به ‌اتفاق محسن اسدی هوادار دوآتشه‌ی پرسپولیس در خرم‌آباد (ساندويچي آقا محسن آن موقع در خيابان مطهري قرار داشت و پاتوق مرحوم رضا سقايي بود) وارد ورزشگاه شد.
فرياد شادي تماشاگران با ديدن كرماني در ورزشگاه به آسمان بلند شد و جهت تشویق او و تضعیف روحیه‌ی بازیکنان استقلال یک‌صدا نام "كرماني كرماني" را فریاد زدند. برخی از استقلالی‌ها كه کنجکاو شده بودند ماجرا چيست و آيا واقعاً كرماني‌مقدم در ورزشگاه حضور دارد، نیم‌نگاهی به بیرون زمین داشتند تا از صحت این موضوع مطلع شوند.
هنگام عبور از فضاي تنگ پايين سكوها، بچه‌هاي خيابان ما (خيابان سازمان) كه آقاي اسدي را مي‌شناختند و با وي دوست بودند وي را صدا زده و از آن‌ها دعوت كردند با کرمانی كنار ما بنشینند. لحظه‌ای چند از استقرار آن‌ها نگذشته بود که یکی از مسئولین هيأت فوتبال از داخل زمین کنار فنس آمد و کرمانی را به محوطه‌ی داخل زمین فوتبال دعوت کرد و وی نیز عازم شد، اما پس از خوردن گل سوم خیبر در اواسط نيمه‌ي دوم، طاقت نیاورد و محوطه‌ي زمین را ترک کرد. شاید هم کار واجبی داشت و می‌باید زودتر می‌رفت!
سه گل توسط قلعه‌نويی، مختاری‌فر و بهمن ترکاشوند(همان كسي كه سال 1391 مربي تيم اتحاد الشتر در ليگ دسته سوم كشور شد)، آب سردی ریخت بر حرارات وجود ما در آن گرمای شدید مردادماه خرم‌آباد! البته جز این 3 گل، یک‌بار هم نامجو‌مطلق توپ را با شوتی از راه دور به تیر افقی دروازه‌ی خیبر کوبید.
بازی رو به اتمام بود. علاقه‌ی من به دیدن چهره‌ي بازیکنان استقلال از نزدیک، باعث شد که 10 دقیقه زودتر سکوها را ترک کنم و جلوی ساختمان رختکن واقع در شرق ورزشگاه تختی بروم، زيرا مي‌دانستم نيروهاي پليس (شهرباني) معمولاً چند دقيقه قبل از پايان بازي‌هايي كه تماشاگران زيادي دارد، جلوي درب ورودي كنار نرده‌هاي فلزي منتهي به رختكن را مي‌‌گيرند و اجازه‌ي عبور جز به بازيكنان تيم‌ها را نمي‌دهند. بر اساس اين تجربه، زودتر از مأمورین در این محل حاضر ‌شدم.
پس از پایان بازی، دور فنس‌های این محدوده شلوغ شد. بازیکنان به‌ زحمت از درب شمالي وارد ‌شدند. زرینچه با خوش‌رویی آمد و دستي به سر و گوش نوجواناني كه آن‌جا او را نظاره‌ مي‌كردند كشيد. سعيد عزيزيان بلندقامت نيز حالی ‌که دست در گردن مجید یاراحمدی مدافع تيم خیبر داشت وارد رختكن شد. چند نفري كه مثل من تجربه داشتند و موفق شده بودند خودشان را به آن محوطه برسانند، كاغذ و قلم هم آورده بودند و از زرينچه و مختاري‌فر و بقيه‌ي بازيكنان استقلال امضاء يادگاري مي‌گرفتند اما من تمايلي به اين كار نداشتم. وقتی همه را كاظم افردنيااز نزدیک دیدم، به‌ زحمت از شلوغي ورزشگاه بیرون آمدم.
سراغ دوستانم مي‌گشتم که جلوي دكه واقع در بخش شرقي ديوار ورزشگاه، چشمم به "کاظم افرندنیا" (متولد 1324 در نايين) بازیگر سینما و تلویزیون افتاد. تماشاگران دورش حلقه زده بودند و اين طور كه خودش در حال توضيح دادن براي آن‌ها بود، برای بازی در فیلم سینمایی "مرگ پلنگ" در لرستان حضور داشت و توضیحاتی در مورد بازی امروز خيبر و استقلال و همین‌طور فیلمی که در آن به ایفای نقش می‌پردازد به آن‌ها ارائه می‌داد. در این هیر و بیر، خودروی پاترولی از راه رسید و آقاي افرند‌نیا را سوار كرد و از چنگ تماشاگر سمجي كه مدام در حال صحبت با او بودند نجات داد!
اتوبوس بازيكنان استقلال جلوي درب ورزشگاه منتظر بود و شكورزاده و زرينچه كه زودتر از سايرين از ورزشگاه خارج شدند، درون اتوبوس و پشت شيشه نظاره‌گر دست تكان دادن يا شكلك‌ درآوردن‌هاي چند نوجواني بودند كه از پشت شيشه، احساسات‌شان را به اين شكل بروز مي‌دادند.
رضا جايدري پايگاه خبري يافتهمن هم خسته ‌و کوفته از 7 ساعت حضور زير اشعه آفتاب مردادماه راهی منزل شدم به این امید که خیبر، روزی دیگر تلافی این شكست و گل‌های خورده را بر سر تیم دیگری درآورد!
 
رضا جايدري

پايگاه خبري تحليلي يافته


__________________________________

* توضيح:
سال 83 به عنوان گزارشگر و دستيار تهيه برنامه "نگاهي به ورزش لرستان" سعي كردم رويدادهاي تاريخ ورزش لرستان را تا حد امكان منعكس و آرشيو نمايم بلكه آيندگان مستنداتي در اين خصوص پيدا كنند. به همين منظور وقتي دريافتم در آرشيو صدا و سيماي مركز لرستان هيچ تصويري از بازي سال 1365 تيم‌هاي خيبر با پرسپوليس تهران و بازي سال 1368 خيبر با استقلال تهران وجود ندارد، به آقاي "حسن خيرايي" تهيه‌كننده‌ي برنامه پيشنهاد دادم با برخي پيشكسوتان كه در آن بازي‌ها حضور داشته‌اند مصاحبه كنيم تا خاطرات خود را بيان كنند. خوشبختانه حاج حسن حسين‌بيگي بازيكن سابق خيبر در حدود 5 دقيقه از فيلم بازي با پرسپوليس را روي نوار vhs داشت كه با كلي زحمت و دردسر توانستيم آن را با استفاده از تبديل، روي آنتن پخش شبكه افلاك ببريم و صحنه‌ي گل خيبر به پرسپوليس را با اين كار ماندگار كرديم.
سال 1391 كه خودم تهيه‌كننده‌ي برنامه نگاهي به ورزش استان شدم، عكس‌هاي جمع‌آوري شده از بازي خيبر و پرسپوليس را نيز در قالب ميان‌برنامه (وله) بين اظهارات پيشكسوتان پخش مي‌كردم تا اين تصاوير هم آرشيو شود.
متاسفانه تا به امروز نتوانسته‌ام فيلمي از بازي خيبر با استقلال پيدا كنم يا عكسي به جز همين تصويري تيمي كه در هفته‌نامه "دنياي ورزش" منتشر شده بود، بيابم، لذا دست به قلم بردم تا بخشي از جريانات و حواشي اين بازي را مكتوب كرده و به اين طريق، با انتشار آن، از نابودي وا رهانم.
اميدواريم كساني كه عكس‌ يا فيلم‌هايي از گذشته‌ي ورزش لرستان دارند، آن‌ها را به ما برسانند تا با منتشر كردن در رسانه‌ها به نام خودشان، از نابودي‌ فيلم‌ها و تصاوير جلوگيري كنيم. 
ايميل جهت همكاري در زمينه ارسال عكس‌هاي قديمي ورزش لرستان:   reza.jaydari@gmail.com

باني سينما و هتل آزيتا خرم‌آباد درگذشت

مالك و باني هتل و سينما آزيتا خرم‌آباد چشم از جهان فرو بست.

به گزارش يافته، شادروان "ميررسول رئيسي" آخرين بازمانده تيم ملي وزنه‌برداري ايران در المپيك 1948 لندن، يكم مردادماه 1394 در سن 91 سالگي چشم از جهان فرو بست. اگر چه هماهنگی‌های لازم جهت دفن وي در قطعه نام‌آوران بهشت زهرا از سوی کمیته ملی المپیک انجام شده بود اما با درخواست خانواده‌اش، پيكر مرحوم رئيسي در مقبره خانوادگی آن مرحوم آرام گرفت.

مرحوم رئيسي سال 1303 در اردبيل متولد شد. چون روز تولد رسول اكرم (ص) به دنيا آمد او را رسول نام نهادند. وي در دهه‌هاي 20 و 30 قهرمان وزنه‌برداري كشور بود. سال 1328 در مسابقات جهانی هلند سوم شد و سال 1350 نيز در بازی‌های آسیایی دهلی‌نو هند مدال طلا گرفت. وي سال 1331 وزنه‌برداری را کنار گذاشت و پس از آن به كارهاي اقتصادي روي آورد.

وي سال 1346 سفري به خرم‌آباد داشت و پس از ملاقات با جمعي از مسئولان و رجال شهر، قرار شد اقدام به ساخت يك هتل و سينما در خرم‌آباد بنمايد. در آن دوران به منظور جذب سرمايه‌گذار، زمين‌ به صورت رايگان در اختيار آن‌ها قرار مي گرفت و آن‌ها در اين زمين‌ها اقدام به ساخت و ساز مي‌كردند.

مكان اوليه سينما را در حدود كنوني بيمارستان شهيد رحيمي در نظر گرفتند اما به اين دليل كه درب ورودي بيمارستان در نزديكي درب مسجد شباك در كوچه ارزاق قرار داشت، پس از اعتراض شماري از اهالي، موضوع احداث سينما در اين مكان منتفي شد. (1)

مسئولين شهرداري تصميم گرفتند زميني در جنوب غربي شهنوازي (پارك شهر) به رئيسي بدهند. زمين مورد نظر در محدوده كنوني سينما استقلال به وي داده شد و رئيسي در سال 1347 اقدام به ساخت و بهره‌برداري از سينما نمود. (2)

زماني كه قرار شد نامي براي سينما و هتل احداث شده توسط رئيسي  بگذارند، وي سؤال كرد، خرم‌آباد چند سينما دارد و نام آن‌ها چيست؟ به وي پاسخ دادند كه اين‌شهر تا سال 1347 فقط يك سينما به نام شهناز (سينما فلسطين بعدي كه سال 1389 جهت آزادسازي حريم قلعه تخريب شد و مالك آن مرحوم منوچهر نوذري بود) دارد كه نام آن برگرفته از نام دختر شاه است. رئيسي نيز گفت من هم نام دخترم "آزيتا" را بر اين سينما مي‌گذارم.

به اين ترتيب سينما آزيتا از سال 1347 به بهره‌برداري رسيد. متولي سينما مدتي مرحوم محمد رايگان (پدر مسعود رايگان هنرپيشه سينما) بود و سال‌هاي بعد افراد ديگري اجاره‌دار آن بودند تا اين كه در اسفند 1356 به آتش كشيده شد و پس از 10 سال تعطيلي، بنساد مستضعفان در سال 1366 بازسازي شد و مهرماه 1369 با نام سينما استقلال بازگشايي شد. (3)

هتل آزيتا هم كه طبقه بالاي سينما قرار داشت را سيد حجت‌الله قاسمي اداره مي‌كرد و پول اجاره را به حساب رئيسي مالك هتل و سينما مي‌ريختند. رئيسي هم از آن پس گه‌گاه سفرهايي تا زمان انقلاب به خرم‌آباد داشت. مرحوم رسول رئيسي برادري داشت كه تا اوايل دهه 60 ساكن خرم‌آباد بود و در ابتداي خيابان سازمان (معلم شمالي) مغازه تعميرات يخچال داشت.

روح اين هموطن آذري كه زماني در خرم‌آباد به سرمايه‌گذاري پرداخت، شاد باد.

منابع:

(1) قاسمي، سيدفريد. اسناد خرم‌آباد. (1390). تهران: كتابخانه موزه و مركز اسناد مجلس. ص 367-368

(2) قاسمي، سيد فريد، پيشينه ارتباطات و تاريخ مطبوعات خرم‌آباد (1387). خرم‌آباد: انتشارات سيفا. ص 106

(3) همان منبع، ص 106

 باني سينما و هتل آزيتا خرم‌آباد درگذشت