عیادت حسن روشن از ناصر میرزایی در خرمآباد
براي مشهور شدن گاه فقط يك جرقه لازم است. گاهي هم بايد خيلي زحمت بكشي تا به دنياي پردردسر شهرت برسي. امروز در عرصهي ورزش ما از صدقه سری پوشش گستردهی تلويزيوني مسابقات فوتبال، ستارههاي كاغذی مشهور زياد هستند! اما در اين بين آن كسي خورشيد ميشود و ديگران از گرما و نورش بهره ميگيرند كه به صفات والای انساني آراسته باشد...
قديميها نام حسن روشن را خوب به خاطر دارند. مهاجم سابق تيم تاج(استقلال) تهران و تيم ملي فوتبال كشورمان در دهه ۵۰. تنها كسي كه در ۴ رويداد بزرگ يعنی جام جهانی فوتبال، بازیهای المپيك، بازيهای آسيايی و جام ملتهای آسيا، براي تيم ملی كشورمان موفق به گلزنی شده است. ميگويند روشن از آن دسته فوتباليستهايی بوده كه با رفتارش، تعصب را معنی كرده است.
نسل امروز ما بايد بدانند كه سال ۱۳۵۴ يكي مثل حسن روشن بوده كه پيشنهاد نيم ميليوني پرسپوليس در كنار يك منزل مسكوني را رد كرده تا همان سال فقط با ۱۰ هزار تومان براي استقلال بازی كند!
اسطورهی ۵۸ سالهی فوتبال ايران ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ به خرمآباد آمد تا از اسطورهی ۵۶ سالهی فوتبال لرستان عيادت كند. فرصت را مغتنم شمرديم تا كار نيكش را ارج بنهيم و در صدد پوشش آن برآئيم:
* سلام آقاي روشن. چطور شده كه به خرمآباد تشريف آوردهايد؟
خدمت شما و اهالي لرستان عرض سلام دارم. خيلی وقت بود قصد داشتم به خرمآباد بيايم و به آقاي ميرزايی كه از ورزشكاران خوب مملكت و از دوستان خوبم بوده و متأسفانه شنيدم كه مريض شده سر بزنم. امروز اين فرصت دست داد. برای ناصر ميرزايی و ناصر حجازی دعا ميكنيم كه هر چه زودتر سلامتيشان را باز يابند و به ميادين برگردند و آن كاري را كه ميرزايي تا كنون براي مردم خرمآباد انجام ميداده، انجام دهد. نميدانم مسؤولان اين شهر و استان آيا خبر دارند كه ايشان دچار اين عارضه شده يا خير و اين كه آيا ميتوانند كاري براي او انجام دهند يا خير؟! البته از نظر توانستن كه حتماً ميتوانند، ولي تصميم به انجام دادن آن مهم است! به هر حال يك قشون مريض يا يك قشون ورزشكار كه ندارند! اين يكيدو نفري كه هستند را دريابند براي جوانانشان بسيار خوب است. من نظرم اين نيست كه بيايند به ناصر ميرزايی يا پيشكسوتان به خاطر شخص خودشان سر بزنند، بلكه اگر اين كار را انجام دهند، بچهها و جوانان شهرتان به اين نتيجه ميرسند كه مسؤولان شهر و استانتان به فكر پيشكسوتان و بزرگانشان هستند و قدرشناسي را ميفهمند! لذا به دنبال كارهاي خطا نميروند. اگر جوانان بدانند كه ناصر ميرزايی گوشهاي افتاده و كسي جوياي حالش نيست، به دنبال كارهاي ناشايست ميروند. اگر ميخواهيم محيط سالمي داشته باشيم، حتماً بايد رسيدگي كنند و بروز هم بدهند، هيچ اشكالي ندارد! استاندار، فرماندار و شهردار، هر كس كه در مسند كارهاست، بايد رسيدگي كند. ميز اگر وفا داشت به اينها نميرسيد، چيزي كه برايشان باقي خواهد ماند، رسيدگي به امثال آقاي ميرزايي است! ما به خاطر اين به اينجا آمدهايم و از اينجا هم ميرويم!
* البته آقاي روشن، مسؤولين ما به آقاي ميرزايی سر زدهاند، اما در مورد درمان او پيگيری نكردهاند. استاندار به ايشان سر زد، اما درمان نهايي آقا ناصر از طريق اعزام به خارج از كشور ميسر است. شما ميدانيد كه حتي ناصر حجازي هم در شهري مثل تهران با آن همه امكانات در مورد درمانش يا مشكلاتي روبهرو است.
به نظر شما نقش مسؤولين سازمان تربيتبدنی در اين قبال چيست؟ به آقای حجازيچی ميرسند؟! يكسری از آقايانی كه در تهران اين كار را كردند، حجازي اسم آنها را آورد، يكسري هم از خارج از كشور اين كار را كردند! اين خيلي بد است كه يك خوانندهی ايراني كه در خارج از كشور ميخواند و نميتواند به ايران بيايد، به ناصر حجازی و ميرزايی زنگ بزند و بگويد: اگر كمك ميخواهي ما شما را كمك كنيم! اولاً خدا اولين و آخرين كمك همه است. دوماً مسؤولان نبايد اجازه بدهند چنين وضعي پيش بيايد. مثلاً يك خرمآبادی از خارج از كشور بهخصوص كه نتواند به ايران بيايد، ادعاي كمك كند، براي مسؤولان استان ننگ خواهد بود! به هر حال استاندار يك استان حكم رئيس جمهور را دارد اگر بخواهد فقط به وظايف شخصياش رسيدگي كند، كار چنداني نكرده! كمك به نيازمندان خيلي واجب است.
* برگزاری منظم ليگ تختجمشيد، ايران را يك سر و گردن از ساير تيمهاي آسيايي جلو انداخت. خاطرهای از تقابل با آقاي ميرزايی از آن مسابقات داريد؟
بله، ما چندين بار مقابل هم بازی كردهايم و هيچ مشكلی نداشتهايم!
* البته در يكي از بازيهای تاج و تراكتور، كيهان ورزشي تصويري از شما را زده بود كه در آن بازي ميرزايي مدافع تراكتورسازی شما را به خوبي يارگيری كرده بود و پس از تعويض چنان عصبي شديد كه به بطري آب كنار زمين لگد زديد!
نه! اين چيزها در فوتبال وجود دارد. من گلهای نكردهام! خبرنگارها شيطنت ميكنند، حتی شما! به هر حال قشنگی فوتبال به همين چيزهاست. گاه بوده دو برادر مقابل هم بازي كنند اما به وظيفهشان عمل ميكنند! نه اين ميگويد بفرما رد شو نه آن يكي از وظيفهاش ميگذرد. من با ناصر خاطرات خوبي داشتهام. اميدوارم مسؤولان به او برسند. فكر نكنم نياز مالی داشته باشد. خدا را شكر اين جور كه من ميبينم همه چيز اينجا هست. اينقدر ميوه جلوي ما گذاشتهاند كه ديگر نميتوانيم بخوريم! ولي آمدن آنها يك صورت دارد و عملكردشان صورت ديگر! معتقدم حتي اگر براي خودنمايي هم شده اين كار را بكنند خوب است! مسؤولين و نمايندگان فقط موقع رأيگيري يا تثبيت موقعيتشان به اين كارها دست نزنند! مرد ميدان اين طور مواقعي مشخص ميشود. خدا بزرگ است. جاي دوري نميرود اگر بيايند و كمك كنند...
* در مورد صندوق حمايت از پيشكسوتان چه ميدانيد؟
مسؤول ندارد!
* چرا در ادارهي اين صندوق از ورزشيها استفاده نميشود تا كساني را كه ميشناسند مورد حمايت قرار دهند؟
كجاي ورزش ما افراد سر جايشان هستند كه اين يك مورد باشد؟! خدا را شكر كه كارهاي نيستيم، چون اگر باشيم و بخواهيم كمك كنيم هم نميتوانيم! بودجه به اندازهي كافي نسيت! ميگويند تبليغات كنار زمينهاي بازي همه به صندوق حمايت از پيشكسوتان تعلق دارد، اما به كساني كه مدال طلاي المپيك دارند فقط 104 هزار و 250 تومان در ماه حقوق ميدهند! بايد حق بيمه را خودشان بپردازند و 6 ماه كه پول ندارند بيمه را واريز كنند، برايشان مشكل ايجاد ميشود. به نظر من عضو نباشي بهتر است! مثلاً ناصر ميرزايی اگر بخواهد آنجا عضو شد بايد 200 تومان بدهد تا 100 تومان بگيرد! به دردسرش نميارزد!
* آقاي روشن، آخرين مرتبهاي كه مربيگري كردهايد كجا بوده؟
سال 1376 در ماشينسازی تبريز
* چرا پس از آن ديگر مربيگری نكرديد؟!
بلد نيستم! (خندهی حُضار!)
* شکسته نفسی میکنید. به نظر شما رفتار بازيكنانی كه ستاره میشوند در جامعه بايد چگونه باشد؟
وقتي كسی ستاره ميشود بايد افتادهتر شود. ستاره اين نيست كه با بنز به خيابان برود و حركاتي كند كه مردم ببينند چه كسی پشت فرمان نشسته است. ستاره بايد شخصيت داشته باشد اما متأسفانه امروز شاهد هستيم كه سر تمرينات تيمها يا نمايشگاه ماشين شده يا نمايشگاه مد و آرايش ... ديگر كسي به تمرين فكر نميكند.
* از فوتبال لرستان چه شناختی داريد؟ اسم تيمهاي منطقه ما را شنيدهايد؟
خير!
* منظور ما تيمهاي داماش و كوثر بود! كوثر ركورد مدير عامل و سرمربي را در طول فصل شكسته است. شما در اين مورد اطلاعی داريد؟
همه جا همين طور است! شما گلايه نكن از اين كه چرا اينها اينطوري هستند! به هر حال به نظر من داشتن اين تيمها از نداشتنش بهتر است. بايد باشد تا يكي پيدا شود و به آن سر و سامان دهد. اگر نداشته باشي مشكلتر است! ناشكري نكنيد. داماش تشكيلات قويتري دارد. با آقاي عابديني كه صحبت ميكردم، روي داماش لرستان بيشتر از داماش گيلان نظر دارد! گويا اينجا زمين گرفتهاند و قصد دارند استاديوم هم بسازند. به هر حال بودن باشگاههاي سطح بالا براي مردم شما بد نيست.
* جام جهاني در حال برگزاري است. بفرمائيد الآن كه ايران در جام نيست، جام براي شما چه حال و هوايي دارد؟
خيلي خوب است كه تيم ما نيست! براي اين كه ما فوتبال نداريم! نمايندهي يك فوتبال خوب آنجا حضور مييابد، ما مگر اينقدر فوتبالمان خوب هست كه آنجا حضور داشته باشيم؟ اين دو بار هم كه رفتهايم، اشتباه رفتهايم!
* چه كسي مقصر عدم صعود تيم ايران است؟
مقصر اصلي فدراسيون است. برنامه ندارند، پايهريزي نكردهاند، فوتبال خوب ندارند. كره شمالي 44 سال طول كشيده تا دوباره به جام جهاني راه يابد. يعني 3 نسل فوتبالش بار نداده تا امسال نسل سومش به جام جهاني راه يافته است. مشخص است كار كردهاند.
* در مورد جام جهاني 78 آرژانتين صحبت كنيم. ايران 2 گل در آن مسابقات به ثمر رساند. شما در بازي با پرو تك گل ايران را به ثمر رسانديد و نامتان را در تاريخ جام جهاني به عنوان گلزن به ثبت رسانديد...
جام جهاني ميداني است كه هر كسي دوست دارد در آن حاضر باشد. من به دليل آسيبديدگي بازي نميكردم و در آن بازي هم كه اجباراً بازي كردم، در دقيقه 60 از ناحيه پا مصدوم شدم و از بازي بيرون آمدم. خاطرهي خوشي از جام جهاني ندارم! خوبي آن در اين بود كه به جام جهاني رفتيم و اگر هم رفتيم، لياقتش را داشتيم كه رفتيم!
* پس از جام جهاني به شما پيشنهادي براي حضور در ليگهاي خارج از كشور شد؟
بله شد، منتها آن موقع كسي ليگ خودمان را ول نميكرد تا برود خارج! ليگ خودمان خيلي قانونمند و قوي بود.
* خاطرهانگيزترين گلي كه زديد کدام است؟
همهي گلها برايم خاطره دارد، اما توماژوفسكي بهترين دروازهبان دنيا بود. او با لهستان مقام سوم دنيا را كسب كرده بود و در المپيك هم حضور داشت. آرزو داشتم به او گل بزنم كه در المپيك 1976 مونترال زدم.
* فرق ليگ تختجمشيد با ليگ برتر الآن چيست؟
بنويس آن ناپاك بود و اين خيلی پاك است! آن موقع رئيس فدراسيون شخصي بود به نام آتاباي كه اسبسوار بود! يعني نميدانست توپ فوتبال چند گرم است اما طريقهي نگهداري و تيمار اسب را خوب ميدانست، ولي يك مدير بود. چند نفري را دور خود جمع كرده بود كه فوتبال را ميفهميدند و آنها بودند كه فوتبال را ميگرداندند. هفت سال رئيس فدراسيون بود و من فقط دو سه بار او را ديدم! در دنيا دو فاكتور در رأس هر كاري وجود دارد: يكي ارتباطات است و ديگري برنامهريزي. از مهندس ساختمان گرفته تا فوتباليست و حتي چوپان براي موفقيت در كارشان بايد اين دو را مد نظر داشته باشند! امروز كارهايمان برعكس است! اول كارهايمان را انجام ميدهيم، بعد برنامهريزي و سپس ارتباط برقرار ميكنيم. تنها راه نجات فوتبال ما حضور افراد كاربلد است و كاربلدها هم خودشان سر كار نميآيند!
* فوتبال امروز با زماني كه شما بازي ميكرديد چقدر به لحاظ فني فرق كرده است؟
در ايران به آن صورت فرقي نداشته اما در خارج از ايران به خصوص در زمينهي تاكتيك خيلي پيشرفت كرده است. متأسفانه به آن صورت كه بايد پيشرفت ميكرديم، نكرديم. حتي نسبت به آسياييها پيشرفت نداشتهايم. تيمهاي آسيايي نسبت به دوران ما خيلي پيشرفت نكردهاند. ما همانجا مانديم.
* چرا ما پيشرفتي نداشتهايم؟
چون كساني كه به فوتبال ما آمدند به فكر كارهاي زيربنايي نبودند. سال 1353 ما براي برگزاري اولين بازي مقدماتي جام جهاني به عربستان رفتيم، اما كار ما از سال 51 - 50 و در تيم جوانان آغاز شده بود كه زيربناي كارمان درست شد و دو سال متوالي قهرمان آسيا شديم. آن سال به مصاف عربستان رفتيم. روز قبل از بازي تمرين عادي داشتيم. حدود 50 - 40 نفر خارجي كه بعداً فهميديم انگليسي هستند در استاديوم خالي نشسته بودند. اول فكر كرديم آنها مسؤولان مستقيم تيم ملي عربستان هستند، اما بعداً فهميديم آنها براي كار زيربنايي فوتبال به عربستان رفتهاند! فرداي آن روز عربستان را سه بر صفر برديم. عربستان دو سال و نيم بعد از ما كار بنيادياش را شروع كرد. ژاپن هم همان زمان كار زيربنايياش را شروع كرد. آنها اين كار را ادامه دادند كه حالا به اينجا رسيدهاند.
* آقاي روشن، به جز ناصر ميرزايي از فوتباليستهاي لرستاني چه كسي را ميشناسيد؟ هيچكس!
* يعني نميدانستيد ابراهيم ميرزاپور و بيژن كوشكي هم لرستاني هستند؟
نه! وقتي خودشان تا حالا در مصاحبههاي تلويزيونيشان نگفتهاند چطور بايد بدانم؟ من هر بار مصاحبه كردهام گفتهام كه بچهي اختياريهي شميران هستم! كساني كه به تيم ملي ميروند نبايد يادشان برود كجا به دنيا آمدهاند، مثلاً در دورود يا ازنا. راستي اينجا ازنا داريم؟!
* بله!
در جدول ميآيد: شهري در لرستان؟! برخي به تيم ملي آمدهاند و كسي شدهاند و وقتي از آنها ميپرسند: بچهي كجايي؟ با افتخار ميگويد: ميرداماد. مليپوشان شما هم خودشان بايد در صدد معرفي شهرشان برآيند. گويا قاسم طبيبي هم اهل خرمآباد بوده.
* آيا تا كنون از آثار باستاني و جاذبههاي طبيعي لرستان ديدن كردهايد؟
اين مرتبهي دوم است كه به خرمآباد ميآيم. سال 76 با تيم ماشينسازي به خرمآباد آمدم و با فجر بازي كرديم [فجر به مربيگري ميرزايي 1- 0 برد]. خوشبختانه هم بيكار هستم و هم گردشگر! توي برنامهام هست كه بيايم و لرستان را با ماشين بگردم و رفيقانم را هم ببينم. به آن صورت هنوز موفق نشدهام لرستان را ببينم.
* يعني قلعهي فلكالافلاك و آبشارهاي معروف لرستان را نديدهايد؟!
آبشارها را در عكسها ديدهام و قلعه را هم ديشب از دور ديدم!
* پس شناختي نداريد؟
نه، انشاءالله ناصر خوب شود و با هم برويم و ببينيم.
* و حرف پاياني؟
من جز خدا از كسي خواهش نميكنم. به مسؤولان ميگويم: يادتان نرود كه ممكن است روزي اين اتفاق (اشاره) به وضعيت ناصر ميرزايي براي خودتان هم رخ دهد! اگر هم گرفتار هستيد، حضوراً نياييد ولي ارتباطتان را با كساني كه براي لرستان زحمت كشيدهاند قطع نكنيد. اگر مراسمي داريد از كسي چون ميرزايي دعوت كنيد تا در آن حضور يابد، چرا كه از نظر روحي خيلي روي او تأثير ميگذارد كه بلند شود و راه بيافتد. براي خود آن مسؤولان هم خوب است! نميخواهم خواهش كنم، وظيفهي آنهاست! اگر نيايند بايد جوابگوي خدا هم باشند!
رديف بالا از چپ:
ناصر ميرزايي، حسن روشن، مرتضي نصرتي، پرویز جایدری (اولین مربی ناصر میرزایی)
ردیف پايين از چپ:
بهرام ساسانيان(بازيكن سابق هما تهران) و مهندس بهروز بيرانوند (مسئول دفتر فنی تربیت بدنی لرستان)
گفتگو و عکس از: رضا جایدری
دوهفتهنامه لرستان ورزشی
چهارشنبه 9 تیر 1389
شماره 23
صفحه 3