مجوز چهار نشریه برای لرستان

مدیر کل مطبوعات و خبرگزاری‌های داخلی ارشاد از موافقیت هیئت نظارت بر مطبوعات با انتشار
شش هفته‌نامه،
چهار دوهفته‌نامه
و سه ماهنامه
در جلسه ۲۶ اسفند ۱۳۸۷ خبر داد.

به گزارش خبرگزاری مهر،
هفته‌نامه‌های:
"نگین زاگرس" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی غلامرضا لونی (لرستان)،
"شهاب آسمانی" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی سیدشهاب پورهاشمیان (لرستان)،
"نیشتمان" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی شعله عزیزی،
"سوران" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی عارف رحیمی،
"نسیم دنا" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی سیدولی موسوی‌اصل
و "رسانه پارسی" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی مرتضی قهرمانی
مجوز انتشار گرفتند.

مجوز دوهفته‌نامه‌های
"ندای سروک" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی بیژن بوذرجمهری،
"لرستان ورزشی" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی محمدرضا جایدری (لرستان)،
"راهنگ سبز" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی رضا عسگری
و "دیار کهن" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی علی لکی‌زاده
نیز صادر شده است.

ماهنامه‌های:
"تهذیب" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی مرتضی سعیدی،
"فرهنگ بانوان" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی لیلا بیگدلو (لرستان)
و "عرشیا" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی علی خداویسی
هم از هیئت نظارت بر مطبوعات مجوز انتشار دریافت کرده‌اند.

در این جلسه، با تغییر صاحب امتیازی نشریات "خبر" و "خبر ورزشی" به شرکت توسعه مکتب خبر ایرانیان موافقت و با تغییر مدیر مسئولی نشریات "همشهری جوان"، "همشهری ماه"، "همشهری خانواده"، "همشهری دیپلماتیک"، "خردنامه همشهری" و "دوچرخه" به علی قنواتی، "صنایع قند" به علیرضا اشرف، "کانون" به عباس سعیدی، "رجا" به علی‌اکبر روح‌نواز و "پژوهشنامه حمل و نقل" به حمید بهبهانی موافقت شد.

خرم‌آباد  در  عصر  قاجار (بخش سوم)

اين مطلب در شماره ۱۰۳ دوهفته‌نامه سيمره مورخ ۳۰ آبان ۱۳۸۷ صفحه ۶ به چاپ رسيده است:

کليمي‌ها نيز به يقين از 300 سال قبل در خرم‌آباد مي‌زيسته‌اند. آن‌ها در کوچه‌اي واقع در غرب محله‌ي باباطاهر، حدود 30 باب خانه داشتند. بزرگ و كدخداي یهودی‌های خرم‌آباد در دوران ناصرالدين‌شاه ياري شماش بود و در دوران رضاخان پسرش يوسف شماش اين مهم را عهده‌دار بوده است. اين جماعت، شهرونداني بودند كه به نوعي هم‌زيستي مسالمت‌آميز در كنار مسلمانان شهر روي آورده و روابط آن‌ها بر رفع احتياجات متقابل استوار بود.

از جمله مشاغلي كه يهوديان در آن تبحر داشتند زرگري و طبابت بود. محيط جغرافيايي محدود و بسته‌ي خرم‌آباد اجازه ازدياد جمعيت و داشتن منازل مسكوني بيش‌تر را به كليميان را نمي‌داد، به همين دليل تعداد آن‌ها در عصر قاجار فراتر از 300 نفر نرفته است.

از كليمي‌هاي خرم‌آباد يك نفر در اوايل قاجار، يك نفر در دوران ناصرالدين‌شاه و 3 نفر ديگر در عصر پهلوي به دين مبين اسلام گرويدند. یکی از معمرین نقل مي‌كرد: « از اين يهودي‌هايي كه مسلمان شد، بخشی پسر ممه داكُل(11) بود.

اكنون كليميان در خرم‌آباد بازمانده‌اي ندارند. از جمع آن‌ها عده‌‌اي راهي اسرائيل شدند و سايرين نيز به تهران، بروجرد، همدان، كرمانشاه كه اقوامشان در اين مناطق سكونت داشتند مهاجرت نمودند. برخي نيز به كشورهاي اروپايي و آمريكا مهاجرت نمودند.

گورستان اين جماعت در نزديكي سنگ سوراخ مدبه‌كوه قرار داشت كه امروزه منازل مسكوني در آن ‌جا بنا شده است(كوي فلسطين خرم‌آباد)

تصويري از يوسف شماش كلانتر يهودي‌هاي خرم‌آباد:

 

از سکنه‌ي قديمي درب‌دلاکان كه قدمت سكونت آن‌ها به قبل از دوران قاجار مي‌رسد، سگوندهاي چهارمير و مختوا را مي‌توان نام برد. شاخه‌هاي ديگر سگوند نظير رحيم‌خاني‌ها نيز دوران قاجار در محلات خرم‌آباد پراكنده بودند. برخي از آن‌ها از ديرباز به دليل نزاع‌هاي درون طايفه‌اي به خرم‌آباد کوچ نموده و به همراه گروهي از چگني‌ها و طولابي‌ها در ورودي جاده‌اي که به سمت گورستان خضر و منطقه‌ي چگني مي‌رفت شروع به ساختن اماکني براي زندگي نمودند. كوچه‌ي معروف به حسين شل در درب‌دلاكان به اسم حسين ميرزايي از سگوندهاي رحيم‌خاني شهرت دارد.

به همين ترتيب برخي از اهالي سلسله و دلفان قسمت شمالي شهر كه به خاستگاه ايشان نزديك‌تر بود را براي اقامت انتخاب نمودند. 

كمالوندها نيز از ديرباز در خرم‌آباد بوده‌اند.(12) آن‌ها جزو بزرگان طايفه‌ي رشنو محسوب مي‌شوند و در قسمت شمال و شمال شرقي خرم‌آباد قديم سكني گزيده بودند كه اين قسمت شامل قسمت جنوب غربي حدود كنوني سبزه‌ميدان كنوني بوده است.  البته اين ميدان در آن زمان وجود نداشته و باغ‌هاي انارستان در سمت شمال آن وجود داشته‌اند.

ساير رشنوها نيز به تناوب از نقاط مختلف لرستان بخصوص بالاگريوه از حدود 2 قرن پبش تا كنون در نواحي شرقي خيابان كنوني بازار و بالاتر از كوچه سليورزي‌ها ساكن شدند. بيشت‌تر آن‌ها شغل تخت‌كشي(ساختن گيوه و كفش محلي) را پيشه‌ي خود نموده بودند.

به يقين بردبُرها(حجارها)، حلواخورها و اجداد جوادي‌ها نيز اواخر عصر صفوي در اين شهر ساكن بوده‌اند كه تشخيص و تطبيق موقعيت سكونت ايشان در آن زمان با محل اسكان آن‌ها در دوران قاجار دشوار مي‌نمايد، اما اين احتمال وجود دارد كه ابتدا در فاصله‌ي قلعه تا مقبره‌ي زيدبن‌علي و درب باباطاهر مأوي داشته‌اند. همچنين ساير مهاجرين به خرم‌آباد از قبيل برخي سكنه‌ي پشت‌كوه(ايلام كنوني)، كُرد‌ها و بختياري‌ها به مرور زمان، در دوران هرج و مرج ناشي از انقراض صفويه تا روي كار آمدن قاجار، به خرم‌آباد مهاجرت نموده‌اند.

        پی‌نویس:

(11) گوهر معروف به ممه(مادر) داكُل، زني كحال(چشم پزشك) از يهودي‌هاي ساكن خرم‌آْباد بود. وي همسر اسماعيل عطار بود كه در سال 1338 به سن 79 سالگي درگذشت و در گورستان كليمي‌هاي خرم‌آباد واقع در دامنه‌ي مدبه كوه(محدوده‌ي كنوني كوي فلسطين) دفن شد.

(12) برخي محققين عبدالله‌بيگ(جد پدري حبيب‌الله‌خان ديوان‌بيگي و حاج سيف‌الله‌خان) را از طايفه‌ي رشنو ذكر كرده‌اند. ايرج كاظمي در صفحه 228 مشاهير لر چنين مي‌آورد: «اطلاق والي‌زاده به خاندان حاج‌ سيف‌الله‌خان محل ترديد است، زيرا او و اجدادش اصالتاً رشنو مي‌باشند.»

با توجه به اسناد رویت شده، اين خاندان به يقين از خاندان والي‌زاده هستند و جزو سكنه‌ي قديمي خرم‌آباد بوده و از مالكين بزرگ شهر به شمار ‌آمده‌اند. مطابق اسناد بر جاي مانده از دوره‌ي افشاريه و زنديه، اكثر اراضي آنها در قسمت‌هاي جنوب و جنوب شرقي خرم‌آباد يعني در نزديكي موقعيت شهر شاپورخواست قرار داشته است، لذا آن‌ها جزو سكنه‌ي كهن اين شهر بوده‌اند. بر اساس اسناد بازمانده از دوران زندیه، به احتمال زياد عبدالله‌بيگ فرزند علي‌مردان‌خان فيلي(والي) يا شاهوردي‌خان باشد. 

                                                                                       ادامه دارد...